191
منشأ عصمت از گناه و خطا (نظریه ها و دیدگاه ها)

باید جبرگرایانی دانست که به اراده‏ای واقعی برای معصوم درکارهای خویش باور ندارند؛ حتی اگر به حسب ظاهر به امر بین الامرین یا مانند آن تصریح کنند. گسترش عرفان، سرشت و سرنوشت منشأ عصمت را به سویی دیگر می‏برد و آن را در مبانی عرفانی شناور می‏سازد. بیشتر عارفان، به‏ویژه آنها که به‏صراحت به جبر گراییده‏اند و یا بالمآل با پذیرش نظریه وحدت وجود، موجودی واقعی جز خدای تعالی را باور ندارند و نیز آنها که به حسب ظاهر، طرفدار امر بین الامرین هستند همگی در نتیجه جبرگرایی با یکدیگر اشتراک نظر دارند و ازاین‎رو برای وجود معصوم و اراده وی جایگاهی قائل نیستند تا پس از آن بتوانند از تلاش وی برای ترک گناهان سخنی به میان آورند.

در ادامه تبیین نظریه مختار و مقایسه آن با دیگر دیدگاه‏ها بار دیگر باید تأکید کرد که به طور خلاصه، هم دلایل عقلی و هم آیات و روایات اهل‎البیت علیهم السّلام در این مطلب همداستان‏اند که از سویی برای اینکه حجت‏های معصوم بتوانند هدایت و مدیریت انسان‏ها را تأمین کنند مورد پشتیبانی ویژه خدای سبحان بوده‏اند و با علم ویژه، روح‏القدس و مانند آن حمایت شده‏اند؛ از سوی دیگر، این پشتیبانی خاص، اختیار را از آنان سلب نکرده، بلکه با کوشش و تلاش آنان برای انجام طاعات و ترک گناهان همراه بوده است. به نظر می‏رسد که دیگر نحله‏های اسلامی مانند اشاعره، فلاسفه، عرفا و معتزله، به طور عمده به یکی از دو بُعد فوق توجهی ناصحیح داشته‏اند؛ یعنی یا مانند اشاعره، فلاسفه و عرفا، هریک به گونه‏ای نقش خدا را در حدی دیده‏اند که جایی برای تلاش و کوشش معصوم در حصول عصمت باقی نمانده و یا مانند معتزله اگرچه برای معصوم قدرت قائل شده‏اند؛ اما از سویی تصریح چندانی به تلاش وی در این راه ندارند و از سوی دیگر، با قائل شدن به تفویض در افعال انسان، با آنکه لطف را


منشأ عصمت از گناه و خطا (نظریه ها و دیدگاه ها)
190

تأمل بسیار است. با ظهور اندیشه معتزله و شیوع آن، در قرن دوم و پس از آن، منشأ عصمت در میان معتزله و همه متکلمانی که متأثر از آنان شدند، در چارچوب مبانی آنان (مانند تفویض و اختیار داشتن معصوم) نظریه‌پردازی و تحلیل می‏شود. البته در قرن دوم، متکلمان امامیه قائل به مبانی معتزله در چگونگی نفوذ اراده الهی در افعال معصوم نیستند و نظریه امر بین الامرین را به پیروی از اهل‎البیت علیهم السّلام طرح می‏کنند که دارای فرق‏هایی دقیق با اندیشه معتزله در این زمینه است. سپس با ظهور اندیشه اشعری (که امتداد اصلاح‏شده اندیشه اهل حدیث است) در قرن چهارم و پس از آن، وی و تعدادی از پیروان مکتب وی، این مسئله را در چارچوب اندیشه خود بررسی کرده‏اند که به‏وضوح جبرگرایی در آن قابل پیگیری است (البته برخی از قدما و تعدادی از متأخرین اشاعره، مسیر اشعری را ادامه ندادند و برای خدا و معصوم، هر دو، در منشأ عصمت، سهم قائل‏شده‏اند).

عمده ماتریدیه به مفهومی شبیه امر بین الامرین باور دارند و ازاین‎رو همانند امامیه، قائل به تأثیر هم خدا و هم معصوم در تحقق عصمت هستند. با شیوع موج فلسفه در جهان اسلام، فیلسوفانی مانند فارابی و ابن‏سینا و در ادامه، امثال فیاض لاهیجی، منشأ عصمت را در چارچوب دستگاه فلسفی به‏ویژه فلسفه مشایی دنبال کردند که محور آن، «شدت و قوت قوای عقلانی» یا «ملکه» است. البته به مرور زمان، فلاسفه، افزون بر سهم معصوم، به سهم خدا نیز در تحلیل این پدیده، بیشتر تصریح کردند (نباید از یاد برد که عصمت و به‏ویژه منشأ آن، در آثار قدمای فلاسفه مسلمان به ‏صراحت تبیین نشده است و برخی برداشت‏های منسوب به آنان، از مقوله «لوازم دیدگاه‏ها و مبانی آنان» محسوب می‏شود).

چکیده سخن درباره فیلسوفان اینکه با توجه به جبرگرایی فلسفی همه آنان را

  • نام منبع :
    منشأ عصمت از گناه و خطا (نظریه ها و دیدگاه ها)
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1399
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1006
صفحه از 258
پرینت  ارسال به