155
منشأ عصمت از گناه و خطا (نظریه ها و دیدگاه ها)

استاد جوادی آملی معتقد است:

حکمای مسلمان، عصمت را گذشته از مقام اثبات در مقام ثبوت و نفس‎الامر مطرح می‏کنند (بر خلاف متکلّمان که غالباً آن را در مقام اثبات طرح می‏کنند)؛ یعنی عصمت از ویژگی‏های نفس پیامبران است. بنابراین برهان حکما سطح برتری از عصمت را نسبت به دلیل متکلمان ثابت می‏کند. از این ره‏گذر، وقتی نفس به مرحله «عقل مستفاد» و «بالفعل» نائل آمد، همه علوم و حقایق و ویژگی‏های نبوّت را دارا می‏شود.۱

از دیدگاه او، «در این مرحله، قوه خیال و وهم، از درون چنین انسانی و نیز شیطان و نیروهای ابلیس از برون او ضعیف و ناتوانند و او از خطر اشتباه و سهو و نسیان و لغزش‏های علمی و عملی محفوظ است».۲ وی در جای دیگر، درباره تعریف عصمت می‏نویسد:

عصمت، شهود خاصی است که انسان را از گناه بازمی‏دارد، لیکن اصل شهود، متعلق به عقل نظری بوده و پرهیز از گناه راجع به عقل عملی است، اگرچه منشأ عصمت عقل عملی، همان عقل نظری است. بنابراین عصمت علمی متوقف بر عصمت عملی نیست. ممکن نیست کسی در مقام عمل معصوم باشد، ولی در مقام علم این چنین نباشد؛ زیرا اگر حلال و حرام، پاک و ناپاک، زشت و زیبا را نداند در مقام عمل هم معصوم نیست. انبیا علیهم السّلام در جناح عقل نظری و عقل عملی معصوم بودند، یعنی هم درست می‏فهمیدند و هم فهمیده‏ها را درست پیاده می‏کردند. در حرم امن فهمشان نه جهل قصوری و تقصیری، و سهو و خطای در تطبیق راه پیدا می‏کرد و نه در حرم امن عقل عملی آنان خطا و عصیان نسیانی یا عمدی راه پیدا می‏کرد.۳

1.. جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن مجید، ج۳، ص۲۳۶.

2.. همان.

3.. همان، ج۹، ص۱۵ - ۱۶.


منشأ عصمت از گناه و خطا (نظریه ها و دیدگاه ها)
154

وی در موضعی دیگر از اسرار الحکم و نیز در رسائل، عصمت را بودن انسان به گونه‏ای می‏داند که سرزدن گناه از او ممتنع باشد، آن هم به دلیل ویژگی‏ای که در نفس قدسیه او یا در بدن اوست.۱

ملاهادی سبزواری در هر دو تعریف به شیوه فیلسوفان مشی نموده است. ظاهراً خویی که وی از آن یاد می‏کند، چیزی جز ملکه مذکور در سخنان فیلسوفان نیست. همچنین وی این خو را با تعبیر هیئت نوریه توصیف کرده، شاید ازآن‎رو که عصمت را مربوط به جسم معصوم نمی‏داند. آنچه در اینجا مهم است اینکه در عبارت نخست وی به اختیار معصوم در افعال خویش تصریح می‏کند؛ شاید از این جهت که اگر چنین نکند لازمه سخن فیلسوفان، مجبور بودن معصوم در افعال خویش خواهد بود و عصمت برای معصوم ارزشی نخواهد داشت. همین نکته، نشانگر آن است که ملاهادی حاضر نیست به لوازم سخن فیلسوفان در این مسئله گردن نهد؛ اما در عبارت دوم به امتناع صدور گناه از معصوم تصریح و تأکید دارد و سخنی از اختیار معصوم در افعال خویش نیاورده است. به نظر می‏رسد که عبارت دوم به مبانی حکما نزدیک‏تر است که لازمه طبیعی مبانی آنان در افعال انسان، مجبور بودن معصوم در افعال خویش خواهد بود. انصاف آن است که با وجود این عبارت نمی‏توان باور داشت که ملاهادی قائل باشد که معصومان در افعالشان مجبورند. ممکن است بتوان گفت که ملاهادی سبزواری، فیلسوفی است که نمی‏تواند بر لوازم باطل مبانی فلسفی چشم بندد؛ ازاین‎رو آگاهانه یا از روی غفلت، از مبانی و تحلیل‏های متکلمان بهره می‏گیرد و به اختیار معصوم تصریح می‏کند.

1.. ر.ک: سبزواری، أسرار الحکم، ص۴۰۲؛ و همو، رسائل حکیم سبزواری، ص۲۱۳.

  • نام منبع :
    منشأ عصمت از گناه و خطا (نظریه ها و دیدگاه ها)
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1399
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 982
صفحه از 258
پرینت  ارسال به