دشمن۱ یا اعتلای کلمه حق و صواب آخرت،۲ ادلهای هستند که خیریتِ غیر ذاتیِ قتال را معرفی مینمایند.
در پایان آیه برای اینکه معیار خیر بودن و شر بودن را مصالح و مفاسد بندگان میداند و تنها خداوند به مصالح و مفاسد آنها آگاه است میفرماید: (اللَّهُ یعْلَمُ وَأَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ)؛ «خداوند میداند و شما نمیدانید».
در یک جریان تاریخی، عدهای مغرض قصد بیاعتبار کردن رسولالله صلی الله علیه و آله را داشتند. قرآن اینگونه بیان میدارد: (اِنَّ الَّذٖینَ جآٰءݨݧݧُوا بِالْاِݣݣڡݧݐْكِ عُصْبَةٌ مِںݦݩݩݐݨْكُمْ٭ݦݦݩݩ لاٰ تَحْسَبُوهُ شَرݦݩّݨًا لݦَكُمْ٭ݦݩݩۖ بَلْ هُوَ خَیْرٌ لݦَكُمْ٭ݦݩݩ لݫݫِكُلِّ امْرِئٍ مِںݧݩݐݨْهݧݨُمݨݧݨݨْ مَا اكْتَسَبَ مِنَ الْاݭِݣݣٮݧݧݩݒݨݦْمݭِ٭ݦݩݩݦݩ وَالَّدݩݐٖی ٮݑَوݧݨݨَلݧݧݩݩݧݩݩݩݩݧّٰى كِٮݫݓݨݧْرݨَݢݢهݩُۥ مِںݧݩݐݨْهݧݨُمݨݧݨݨْ لَهݩݧُۥ عَذاٰبٌ عَظٖیمٌ؛ همانا آن گروه منافقان که به شما (مسلمین) بهتان بستند گمان نکنید ضرری به آبروی شما میرسد بلکه خیر و ثواب نیز خواهید یافت و هر یک از آنها به عقاب اعمال خود خواهند رسید و آن کس از منافقان که منشأ این بهتان بزرگ بود به عذابی سخت معذب خواهد شد).۳
شر در این آیه مفعولٌ به است. ضمیر «ه» در تحسبوه مفعول اول و «شرا» به عنوان مفعول دوم مطرح است.۴با توجه به موقعیت نحوی «شر» در این آیه فعل محاسبه بر روی ضمیر «ها» و «شرا» واقع شده است. این گروه که قرآن آنها را «عصبه» خوانده است، طی یک دروغپردازی، به یکی از زنان یا کنیزان آن حضرت افترایی میبندند و بدین طریق، خاطر پیامبر را مکدر میکنند و موجب رنجش خاطر ایشان میشوند.
شیخ طوسی «افک» را دروغی میداند که امر در آن دروغ از چهره اصلی