میبلعد نه مرگ انسان را. انسان مرگ را مس و لمس نمینماید، بلکه مرگ تمام وجود انسان را فرامیگیرد و با تمام وجود او گلاویز میشود.
همواره در آیات قرآن صحبت از عذاب اخروی که میشود، مشتقات واژه «ذق» همنشینی میکنند. (ذُوقُوا عَذابَ الْحَریقِ؛ بچشید عذاب سوزنده را).۱ (ذُوقُوا عَذابَ الْخُلْدِ؛ بچشید عذاب دوزخ را).۲ (ذُوقُوا عَذابَ النَّار؛ بچشید عذاب آتش را).۳ (ذُوقݧُوا مَسݩَّ سَقَرَ ؛ بچشید درد محسوس دوزخ را).
اینها همه بیانگر عمق عذاب اخروی نسبت به رنجهای دنیایی هستند. از آنجایکه عذاب اخروی از قهر خداوند است نمیتوان جلوهای از خیر در آنها لحاظ نمود، لذا نسبت بین عذاب الهی در آخرت و شر، نسبت تساوی برقرار است. با این بیان نتیجه حاصل میشود؛ شرور اخروی ادراکی بس عمیقتر نسبت به شرور دنیوی دارند. شرور اخروی جان فرد را مشتعل میسازد.
توصیف شر در همنشینی با لکم
این بحث که آیا «شر» هویتی مطلق دارد یا امری نسبی است، از مباحث مهم مسئله شرور است. به عبارتی آیا شر بودن رخدادها ذاتیِ آنها بوده و تنها با در نظر گرفتن ذات پدیدهها حکم به شریت یا خیریت آنها میگردد؟ پاسخ به این فرع موجب تغییر رهیافت در اصل مسئله شر خواهد شد.
در علم کلام اقوال گوناگونی مطرح میگردد که آیا دشواریها نیکو هستند یا خیر.۴ گروهی وجود دشواری را نیکو میشمارند و دلیل این حسن را نه در ذات