هستند که کفر ورزیدند، پس دیگر ایمان نمیآورند).۱ کافر در این آیه شر الدواب معرفی شده است و سبب آن را «لا یؤْمِنُونَ» میداند. لذا وقتی کافر شر الدواب باشد، کفر نیز شر تلقی میشود.
به طور کلی هر موضعی که انسان در آن به پناهگاه نیاز دارد، موضعی شرخیز است. از این رهگذر مراوده با نامحرم و بودن با او در جای خلوت شر تلقی میگردد. لذا در نظام قرآنی ضرورت پناه بردن به خدا در این مورد نیز ضروری انگاشته میشود:
(وَ رَاوَدَتْهُ ٱلَّتِى هُوَ فِى بَيْتِهَا عَن نَّفْسِهِ وَ غَلَّقَتِ ٱلْأَبْوَابَ وَ قَالَتْ هَيْتَ لَكَ قَالَ مَعَاذَ ٱللَّهِ إِنَّهُ رَبِّى أَحْسَنَ مَثْوَاىَ إِنَّهُلَا يُفْلِحُ ٱلظَّالِمُونَ؛ و آن زنی که وی در خانهاش بود از او به رفق و فریب درخواست کامجویی کرد و درها را محکم بست و گفت: بشتاب، من از بهر تو آمادهام. یوسف گفت: پناه بر خدا، او مربّی من است که جایگاهم را نیکو کرده، و او پروردگار من است که مقام و منزلتم را نیکو ساخته؛ بیتردید ستمکاران هرگز رستگار نمیشوند).۲
خداوند پیامبرش را امر میفرماید تا بگوید من از شر «نفاثاتِ فی الْعُقَدِ» (زنان (جادوگر) دمنده در گرهها) به خدا پناه میبرم.۳ «نفث» در لغت به معنای چیزی کمتر از «التفل» آمده۴ و «التفل» به پرتاب کردن آب دهان معنا شده است.۵ «نفاثات فی العقد» به سواحر نیز معنا شده است.۶