غيرعقلى (تجربى) مى شوند.
هم چنين ، وضع ارزيابى تجربى اين نظريه هاى علوم اجتماعى چندان روشن نيست؛ يعنى اين طور نيست كه نظريه اى به طور قاطع به تجربه رد يا قبول شده باشد. به عبارت ديگر هيچ تجربه اى نمى تواند نظريه را به طور قاطع رد كند. اين مطلبى است كه هم در علوم طبيعى و هم در علوم اجتماعى وجود دارد ؛ مثلاً نظريه هاى ماركسيت الان مردود شده ، ولى برخى از ماركسيست ها ، هنوز هم نظريه مى دهند. براى مثال ، ماركسيست ها در مورد نظريه جهانى شدن كه امروزه مطرح است ، نظر مى دهند. اگر نابود شده بودند ، معنا نداشت نظر بدهند. پس تا هنگامى كه نسبتى بين اين نظريه و تجربه كه ماهيتا آن را غير از نظريه فلسفى اش مى كند وجود داشته باشد ، تجربه ، مانع خيلى جدّى اى نيست .
نظريه تجربى و نظريه فلسفى ، با هم متفاوت و قابل تشخيص هستند. بعضى از نظريات قابل تجربه نيستند ، مثلاً مختار بودن يا مجبور بودن انسان را اصلاً نمى توان آزمون كرد . هيچ ساز و كار مشخصى براى آزمون تجربى آن وجود ندارد؛ چون روش سنجيدن آن عقل است و براساس اصول بديهى شكل مى گيرد. پس در هر صورت ، مسأله تجربى براساس آنچه در علوم موجود است ، چندان مانع مهمى نيست .
۴ . امكان تجربه گزاره هاى دينى
آيا مى شود مسايل دينى را تجربه كرد؟
بله ، اين مبتنى است بر اين كه چه معنايى مدّ نظر شما باشد. اگر مقصود شما مربوط به خداوند باشد ، خير؛ چون برخى چيزها در قلمرو تجربه قرار نمى گيرد. اما وقتى درباره حكومت و امامت صحبت مى كنيد ، امامت به معناى حكومت ، يك بعد خدايى و قدسى دارد و يك بعد اجتماعى و دنيايى ، كه كاركردهاى امام و كار امامت است كه اين تجربى است. براى مثال ، امامتِ اين امام چگونه بوده و چه تفاوتى با ديگران داشته و اصولاً خود اين مطلب كه امامان ويژگى هاى متفاوتى داشته اند و اصل تعدد امامت ، در واقع براى پاسخگويى به وضعيت هاى زمانى گوناگون است؛ وگرنه ، معنا نداشت كه چند امام متفاوت وجود داشته باشد.
در هر صورت ، پاسخ پرسش شما بستگى دارد به اين كه موضوع پرسش چيست. ما ديانت