35
مناسبات جامعه شناسي و حديث (مجموعه بحث ها و گفتگوها)

حديث ، مادّه خامى است كه مى تواند رابطه اى معرفت شناسانه داشته باشد و آن رابطه اى است كه دست كم ، شناسه جامعه شناسى است . مادّه اى كه در مورد شناخت و تحقيق از آن استفاده مى شود ، حديث است .

۳ . مناسبات حديث جامعه شناسى و حديث از نگاه نهضت تجدّد

از چارچوب هايى كه گفتيم ، تنها چارچوب مجاز ، تجدّد است. تجدّد ، هيچ جا نقش ديگرى براى دين در حوزه معرفت ، قائل نيست. در اين چارچوب ، كارى كه اين جا جامعه شناسى حديث مى تواند بكند ، كمك به حديث شناسى است؛ يعنى مثلاً در اين حالت ، احاديث ، مثل اقوال رهبران سياسى يا ايدئولوژى ها عمل مى كند. اقوال ايدئولوژيكى كه كسانى گفته اند و حالا ما در مقطع ديگر ، مى خواهيم مثلاً متن اجتماعىِ حديثى را بشناسيم و ببينيم كه تحت چه شرايطى صادر شده ، براى چه صادر شده و با منفعت ها و علاقه هاى چه كسى ربط دارد ، يا به چه فرهنگى مرتبط است. ما تقسيم بندى هايى در فقه و حديث داريم . جامعه شناسى حديث ، به ما كمك مى كند كه مشرب حديثى اين ها را از هم تفكيك كنيم و ويژگى هاى تمايزبخش آن ها را از حيث اجتماعى ، تابعى از اوضاع و احوال اجتماعى بدانيم ؛ همان طور كه ايدئولوژى ها را تابع اوضاع و احوال اجتماعى مى دانيم ، دقيقا اين عناصر اجتماعى و ساختارهاى جمعى ، روابط اجتماعى ، طبقات ، گروه بندى ها، اقوام و قبايل و نظاير آن ، منشأ شكل گيرى اين حديث شده است .
البته اين نوع ، شكل غلطى دارد كه ممكن است خيلى مورد پذيرش ما نباشد. آن شكل غلط اين است كه بگوييم اوضاع و احوال اجتماعى ، حديث را متعيّن كرده ، البته وجه قدسى قضيه جداست . وجهِ به يك معنا انسانى قضيه هم منتفى مى شود؛ يعنى مثل نگاه افراطى كه در جامعه شناسى معرفتِ ماركس مطرح است . اين شكل افراطى يا بيان افراطى جامعه شناسى معرفت ، دو روايت دارد : روايت شديد و روايت ضعيف .
۱ . روايت شديد اين است كه ساختارهاى اجتماعى ، متعيّن مى كنند كه اصلاً هيچ چيز ، مستقل از آن اوضاع و احوال اجتماعى وجود ندارد و اين اوضاع و احوال اجتماعى است كه منشأ توليد آن كلام شده و هيچ چيزى فراتر از آن زمان و مكان هم نيست. هنگامى كه شما اين طور نگاه كرديد ، آن حديث هم از زمان و مكان فراتر نمى رود. اين بسته به آن شرايط و


مناسبات جامعه شناسي و حديث (مجموعه بحث ها و گفتگوها)
34

هستى شناسانه اى در مورد عالم واقعيت يا گزاره معرفتى در باب هستى واقعى بيان نمى كند. اين ها كاركردهاى ديگرى دارد ، از جمله اين كه انسان را تحريك كند يا شوق چيزى را در او به وجود آورد .
در بحث كانت ، قضيه خداشناسى و اثبات خدا هم در حكمت عملى انجام گرفت؛ يعنى معلوم نيست خدا باشد يا نباشد؛ اما چون بدون او ، جهان اخلاقى پايدار نمى ماند و نمى توان آن را برقرار كرد و زندگى اجتماعى مختل مى شود. ما هم وجود خدا را مى پذيريم.
در واقع به اين معنا ، كلّ حوزه دين و ملحقاتش و از جمله حديث ، مقوله اى نيست كه بتواند با حوزه علم رابطه داشته باشد. براساس آن بيانى كه خواهيم كرد ، فاصله اى پُر نشدنى بين اين دو حوزه وجود دارد و اين دو ، هيچ كدام نبايد با هم تداخل كنند و تداخلشان ، منشأ انحراف و بحران مى شود؛ يعنى معرفت را دچار مشكل مى سازد. پس ريشه بحث علم خنثى همين است . علم خنثى از ارزش ، علم خنثى از همه مقوله هاى حكمت عملى است و ارزش ها ، ايده هاى دينى يا نظاير آن ، نبايد در اين جا دخالت كند.
مطابق اين فهم ، كلّ ديانت و از جمله حديث و هر چه حوزه حكمت عملى مربوط مى شود ، مى تواند مادّه خام جامعه شناسى بشود نه بيشتر؛ به اين معنا كه جامعه شناسى ، مى تواند مثل خودِ دين در كلّيتش بيايد واين را مادّه خام خود قرار دهد و با منطق و ابزارهايى كه دارد و همان ابزارهاى علم جديد است ، واقعيت اين را دربياورد. براى مثال ، چرا چنين چيزى كه گزاره هاى نادرستى است و هيچ بيانى در مورد واقعيت ندارد ، به وجود آمده است؟ خدا از كجا آمده؟ تصويرش از كجا آمده؟ چرا تصويرش تغيير مى كند؟ خداى مردم پايين دست ، با مردم بالادست فرق مى كند يا نه؟ كاركرد اين مقوله ها چيست؟ يعنى انواع مختلف تفسيرهاى جامعه شناسى در مورد اين قضيه وجود دارد؛ ولى خود اين به عنوان يك منبع معرفت شناسانه ، اصلاً معنادار نيست.
بنابر اين ، شما نمى توانيد حوزه دين را به عنوان يك حوزه معرفتى ، در كنار حوزه جامعه شناسى قرار بدهيد؛ چه قرآن باشد ، چه حديث و يا هر چيز ديگر يا اديان ديگرى كه به اين معرفت بخشى قائل هستند. اين ها را نمى توانيد هم عرض دين قرار دهيد يا در مورد آن ها حرف بزنيد. بر اين اساس ، در فكر تجدّد ، كه به رغم تحوّلاتى كه مقدارى آن را سست كرده ، هم چنان ادامه دارد ، هيچ رابطه معرفتىِ معنادارى بين جامعه شناسى و حديث پيدا نمى كنيد.

  • نام منبع :
    مناسبات جامعه شناسي و حديث (مجموعه بحث ها و گفتگوها)
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 3870
صفحه از 240
پرینت  ارسال به