21
مناسبات جامعه شناسي و حديث (مجموعه بحث ها و گفتگوها)

پيش علم ? علم عادى ? بحران ? انقلاب ? علم عادى جديد ? بحران جديد .
مقصود از پيش علم ، فعاليت هاى پراكنده اى است كه قبل از تشكيل يك علم صورت مى گيرد ، ولى پس از اين كه مورد پذيرش جامعه اى علمى تبديل شد ، منتظم و هدفدار مى گردد . از نظر كوهن ، پارادايم مفروضات كلّى نظرى و قوانين و فنون كاربرد آن ها را دربر مى گيرد كه اعضاى جامعه علمى خاصى از آن ها استفاده مى كنند .
علم عادى به مجموعه فعاليت هايى كه پژوهشگران آن رشته علمى براساس پارادايم انجام مى دهند . در ضمن تلاش براى استفاده از پارادايم در راه فهم و تحليل ، چنان چه ابطال ها و مشكلاتى به وجود آيد كه نتوان آن ها را رفع كرد وضعيت بحرانى به وجود مى آيد و تا اين كه پارادايم جديدى شكل گرفته و مورد پذيرش دانشمندان آن علم قرار گيرد ، اين حالت انتقال از پارادايمِ ناتوان در حل مشكلات به پارادايم جديد ، انقلاب علمى گفته مى شود و پس از آن علم عادى جديد ، فعاليت علمى خود را انجام مى دهد تا اين كه دوباره پارادايم جديد نتواند مشكلات پژوهشى را حل كند كه دچار بحران شده و بدين ترتيب پارادايم جديدى جاى گزين خواهد شد .

تئورى هاى چيستى علم و رويكرد روش شناسى

همان گونه كه ملاحظه شد ؛ ديدگاه هاى مختلفى در چيستى علم وجود دارد كه اثبات گرايى يكى از آنهاست . بنابراين جامعه شناسىِ برخاسته از احاديث اجتماعى را مى توان با توضيحاتى بر تئورى هاى يادشده استوار نمود . بر مبناى استقراءگرايى ، استفاده عمده اى كه از گزاره هاى حديثى مى توان كرد ، در حد فرضيه سازى است ؛ ولى داورى نهايى بر عهده حس و تجربه خواهد بود . براى مثال در برخى روايات ، صدقه و كمك به ديگران ، عامل افزايش مال برشمرده شده است : «بركة المال فى الصدقة» . ۱ هر چند ممكن است به لحاظ استلزامات عرفى و عادى اين رابطه بعيد شمرده شود ، ولى براى دست يابى به صحت اين گزاره ، بايد در جامعه معيّنى صدقه و كمك به ديگران را مورد مطالعه تجربى قرار داد و با تكنيك هاى مناسب پژوهشى ديد كه آيا كمك به ديگران مى تواند دست كم يكى از عوامل افزايش مال برشمرده

1.. تصنيف غرر الحكم ، ص ۳۹۵ .


مناسبات جامعه شناسي و حديث (مجموعه بحث ها و گفتگوها)
20

مى ماند و نظريه هايى كه از عهده آزمون هاى مشاهدتى بر نيايند ، حذف مى شوند و حدس هاى نظرى ديگرى جاى گزين آن ها مى گردد .
ابطال گرايان ، علم را به مثابه مجموعه اى از فرضيه ها مى پندارند كه به منظور توصيف يا تبيين دقيق رفتار چهره اى از جهان موقّتا پيشنهاد شده اند و چنان چه بخواهيم فرضيه اى را جزء معرفت علمى برشماريم ، بايد ابطال پذير باشد . براى نمونه ، گفته مى شود «هرگز روزهاى چهارشنبه باران نمى بارد» و با مشاهده باران در روز چهارشنبه ، اين گزاره ابطال مى شود .

ج) برنامه پژوهشى

تبيين استقراءگرايان و ابطال گرايان ، قوانين علمى را به صورت متفرق از يكديگر در نر مى گرفت ، اما لاكاتوش بر روابط بين نظريه ها و يكايك گزاره هاى مشاهدتى و يا مجموعه اى در آن ها تأكيد دارد . لاكاتوش معتقد است كه علم ، يك برنامه پژوهشى از قبل ، پيش طراحى شده است و اين برنامه شامل مفروضات اساسى است كه نبايد آن ها را مورد جرح و تعديل قرار داد يا نقد كرد و بايد آن ها را به سان «كمربند محافظ» در نظر گرفت .
لاكاتوش دو شرط ايجابى و سلبى براى برنامه پژوهشى خود عنوان كرده است . مقصود از راهنمون سلبى يك برنامه ؛ كليد مفروضات اساسى آن برنامه و استخوان بندى آن است كه نبايد ترك يا جرح و تعديل شود . اين ها از ابطال شدن مصون مى مانند و هركس آن مفروضات و استخوان بندى را جرح و تعديل كند ، از آن برنامه پژوهشى خارج شده است .
منظور از راهنمون ايجابى ، چگونگى امكان تحول و توسعه برنامه پژوهشى است . از اين رو پديدارهايى را كه از پيش شناسايى شده درنظر مى گيريم و آن ها بايد بتوانند پديدارهاى جديد را پيش بينى كنند . بنابراين پيشروى يا رو به زوال بودن برنامه پژوهشى ، منوط به اين است كه آن ها در اكتشاف پديدارهاى بديع موفق باشند يا مستمرا با شكست مواجه شوند .

د) پارادايم كوهن

كوهن معتقد است كه شش مرحله در علم پديدار مى شود و اساسا هر علمى از بدو پيدايش يا زوال از اين مرحله ها عبور مى كند :

  • نام منبع :
    مناسبات جامعه شناسي و حديث (مجموعه بحث ها و گفتگوها)
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 3422
صفحه از 240
پرینت  ارسال به