151
مناسبات جامعه شناسي و حديث (مجموعه بحث ها و گفتگوها)

فلسفه اخلاق مطرح است .
در بحثى كه با آقاى سروش داشتم و من در صدد اثبات جامعه شناسى و روان شناسى اسلامى بودم ، ايشان اين سؤال را مطرح كرد كه پيامبران براى چه مبعوث شدند و منطقا نيز درست بود؛ چرا كه جواب به اين سؤال ، زمينه را مى سازد كه آيا ما اصلاً حق داريم در اين باب وارد شويم يا نه .
۲ . مسأله ديگر اين است كه اصلاً زبان دين ، چه زبانى است؟ اين موضوع ، در كلام جديد و فلسفه دين ، بحث مستقلى شده است. اگر كسى با زبان دين درافتاد و چيزى از آن باقى نگذاشت و اصلاً گفت كه زبان دين ، زبانى نيست كه به شما معرفت دهد ، بلكه زبانى است كه به شما احساس مى دهد نه معرفت ، آن وقت به دنبال جامعه شناسى گشتن در قرآن و سنت چه معنا دارد؟
۳ . مطلب ديگر كه بايد پيش از تحقيق حل شود ، اين است كه آيا نگرش هاى بنيادينى (اصول دين و اصول جهان بينى) كه دين به ما مى دهد ، اثرى در بينش هاى روبنايى دارد ، يا اين كه جهان بينى و بينش هاى روبنايى از هم جداست . اصلاً ممكن است افرادى اعتراض كنند كه چرا مى گوييد روبنا ، چون شما هم كه مى گوييد روبنا و زيربنا ، وسط دعوا داريد نرخ تعيين مى كنيد. خلاصه ممكن است اصلاً كسى اين را نپذيرد كه زيربنا و روبنايى باشد . آيا امورى به عنوان زيربنا داريم؟ اگر چنين است ، زيربناها چه سنخ امورى هستند؟ چنان چه كسى اين رابطه را بپذيرد ، مى تواند رابطه منطقى ميان روبنا و زيربنا را بفهمد .
شخص جامعه شناسى به هنگام تدريس ، در تعبيراتش از خانواده به عنوان «زندان خانواده» تعبير مى كرد كه بايد گفت اين تعبير ، به تحقيقات تجربى مربوط نيست ؛ بلكه به برداشتى ماوراى تجربى از خانواده مربوط مى شود. از نظر او ، انحصار روابط جنسى به خانواده بى معناست . بسيارى از اين مفاهيم ، معقول ثانوى فلسفى است كه با نوعى مقايسه و تطبيق انتزاع مى شود كه عروضش در ذهن ، و اتصافش در خارج است. مسأله زندان بودن خانواده هم از اين قبيل است كه شما زندان نديديد ، بلكه زندان برداشت كرديد؛ وگرنه من نيز همين را مى بينم و مى گويم «بهشت خانواده». پس اگر ما تكليف را در جاهاى ديگر روشن نكنيم ، نمى فهميم روايات چه مى گويند .


مناسبات جامعه شناسي و حديث (مجموعه بحث ها و گفتگوها)
150

جامعه شناسى خوانده مى شود ، در طبقه بندى علوم ، جامعه شناسى را در رأس قرار مى دهد. به نظر او ، جزئى ترين و مركّب ترين علمْ جامعه شناسى است؛ هم چنان كه كلى ترين و بسيط ترين علم ، رياضى است و آن هايى كه در وسط قرار گرفته اند، متوسطات هستند. اگوست كنت با آن مبناى پوزيتويستى اش اين گونه مى گويد ، پس ما كه اتفاقا به تحليل هاى منطقى و عقلى اهميت بسيارى مى دهيم ، چگونه ممكن است فكر كنيم كه مى شود ابتدا به ساكن و بدون زيرساخت هاى انديشه اى ، يك باره با نشاط و به طور عقل و طبع پسند ، بتوانيم مباحث جامعه شناسانه را دنبال كنيم .
چند مطلب خيلى اساسى مطرح است كه شايد برخى از شما اين ها را ساده بدانيد و نيز ممكن است جواب را داشته باشيد :
۱. هدف از دين و بعثت پيامبران چيست؟ همان طور كه مى بينيد ، گاهى به نحوى به اين سؤال جواب داده مى شود كه روحيه محقق در هم مى شكند. او هيچ آمادگى ندارد كه با كار كردن در قرآن و سنت ، بخواهد نكات جامعه شناسانه به دست آورد. گفته مى شود كه پيامبران مبعوث شدند براى هدايت بشر و اين كه «وَ يُعَلِّمُكُم مَّا لَمْ تَكُونُواْ تَعْلَمُونَ» و «لِيُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّـلُمَـتِ إِلَى النُّورِ» و از اين گونه حرف ها. با اين كه معتقدند دانش از ارزش جداست ، مى گويند پيامبران آمدند يك سلسله ارزش ها را به ما القا كنند. ارزش هم هيچ ربطى به دانش ندارد؛ يعنى بايدها و نبايدها و خوب ها و بدها (حرمت هاى رفتارى) اين ها هيچ تكيه اى در واقعيت ها ندارند. بنابراين ، شما بر چه اساسى مى خواهيد با اين مبنا كه ارزش از دانش جداست ، در ميان آموزه هاى دينى كه صرفا آموزه هاى ارزشى هستند ، نكات دانشى استفاده كنيد و بگوييد در جامعه شناسى كه رشته اى معرفتى و مربوط به هست هاست و به شدت در آن تأكيد مى شود كه بايد (objectivity) را مراعات كنيد و عينيت و (Fact) اجتماعى مورد توجه قرار گيرد ، از احاديث استفاده شود؟
محققى كه اين مسأله را حل نكرده ، چگونه مى خواهد در قرآن و سنت مطالب جامعه شناسانه بيابد. پس اين يك مسأله است كه هدف از پيامبران چيست كه البته ضمن اين ، مسأله رابطه بين دانش و ارزش مطرح مى شود؛ يعنى اين كه آيا ارتباط توليدى منطقى بين اين دو وجود دارد؟ آيا واقعا يك سلسله هست ها داريم كه ما را به بايدها مى رساند يا نه ، اگر هزاران هست كنار هم بگذاريد ، نمى توان به يك بايد هم دست پيدا كرد؛ همان بحثى كه در

  • نام منبع :
    مناسبات جامعه شناسي و حديث (مجموعه بحث ها و گفتگوها)
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 3527
صفحه از 240
پرینت  ارسال به