129
مناسبات جامعه شناسي و حديث (مجموعه بحث ها و گفتگوها)

اين اشكالى ندارد. البته يكسرى از احاديث ، مثل احاديث فلسفه احكام يا گزاره هاى حديثى كه راجع به مصالح اجتماعى است ، اصلاً آزمون پذير نيست و در مورد آن نمى توان چنين كارى كرد . ضمن اين كه اگر شما با آن روش و مبنا سراغ حديث برويد وآن حديث به لحاظ سند ، دلالت و زمينه هاى ديگر قطعى باشد ، مثل قاعده قطعىِ عقلى مى شود . آن موقع حستان را زير سؤال مى بريد ، مثل اين كه در قضيه «اجتماع نقيضين محال است» ، اگر يك چشم من بگويد چيزى شكسته ، و ديگرى بگويد نشكسته ، مى گوييد حس من اشتباه كرده است ، يعنى هيچ گاه حديث را زير سؤال نمى بريد .
شايد در مورد اين مسأله كه اصلاً حس بتواند در برابر حديث مسلّم و عقل قطعى بايستد ، قرن نوزدهمى ها مى گفتند : عقل يا دين شأنيتى ندارد كه بخواهد در برابر حس سخن بگويد ؛ اما علم پست مدرن چنين ادعايى را ندارند . آن ها مى گويند اصلاً مشاهده هاى ما تئوريك شده است و در چارچوب فضاهاى معرفتى ديگر ، اصلاً مشاهده معنا پيدا نمى كند؛ يعنى اين حرفى كه شما زديد ، اگر قرن نوزدهمى بينديشيم ، با تسامح ، يك جاهايى راه دارد . آن معجزاتى هم كه گفتند دارد رخ مى دهد ، اين طور جاها رخ مى دهد ؛ يعنى انسان دين دار ، فقط اين قسمت را مى بيند و پس و پيش نظريه ها را هم كه با مبانى اصل دين ناسازگار است ، كنار مى گذارد و بعد فكر مى كند كه بين اين دو جمع كرده است. الان اين ظرفيت در جامعه شناسى موجود وجود ندارد؛ البته نه به خاطر خود جامعه شناسى ، بلكه به دليل بحرانى كه در هويت علم مدرن پديد آمده است. اتفاقا حالا آن فاز ديگر بحث پيش مى آيد . اين ديدگاه هاى اخيرى كه درباره هويت علم وجود دارد ، معتقد است كه ما چيزى به اسم حسّ ناب نداريم و اصلاً حس ، در چارچوب زمينه هاى معرفتىِ دينى ما پيدا مى شود . حالا آن زمينه هاى معرفتى چيست؟
ممكن است شما مثل ليوتار بگوييد اين ها روايت هاست . اتفاقا چيزى شبيه به فراروايت ها مى شود؛ يعنى آن چيزهايى كه محكم به آن چسبيده ايد و مدعى هستيد هر جامعه و فرهنگى ، آن ها را در خود دارد . اتفاقا علم مدرن هم خيلى از اين روايت ها و حديث ها دارد . شما فكر مى كنيد قداستى را كه معناى اومانيستى انسان ، به انسان در فرهنگ غرب بخشيده ، از هر حديثى مقدس تر نيست؟ يا آن قداستى كه معناى آزادى در چارچوب پارادايم هاى غربى و در فضاى آن ها پيدا كرده ، از هر حديثى مسلّم تر به شمار نمى آيد؟ البته درست است كه اين ها


مناسبات جامعه شناسي و حديث (مجموعه بحث ها و گفتگوها)
128

صرفا حديثى بنا كنيد ؛ اما اگر حديث را در كنار عقل ، حس و تجربه بگذاريد و يكى از منابع به شمار آوريد ، آن موقع مى توانيم جامعه شناسى دينى داشته باشيم و از اين چارچوب ، نظريه بپرورانيم و اين جامعه شناسى دينى ، مى تواند به خود حديث هم به عنوان موضوع بنگرد؛ يعنى احاديث را در چارچوب نظريه هاى جامعه شناسى دينى تحليل كند .
اگر بخواهيد وارد اين حوزه شويد ، اولاً بايد از فضاى بنيادهاى جامعه شناسى قرن نوزدهم بيرون برويد و ثانيا بايد بنيادها را خودتان بنويسيد. البته شما چنين بنيادهايى هم داريد؛ يعنى اگر به حديث با آن نگاه هاى دينى قائل هستيد ، نمى توانيد خارج از حوزه متافيزيك و اصول و مبانى انتولوژيك و هستى شناسى خودتان انتقاد داشته باشيد . اگر اين اصول را داشته باشيد ، علم هم متناسب با آن تعريف مى شود؛ چه اين كه مى توانيد روان شناسى و علوم ديگرِ متناسب با آن هم داشته باشيد . اين بحث هاى نهضت نرم افزارى كه الان مطرح مى شود ، شايد گاه با همين ادعا باشد .

آيا اين رويكرد جديد ، منقطع كردن حديث از جامعه نيست؟ آيا نمى شود ميان اين دو رويكرد جمع كرد كه هم جامعه شناسىِ فعلى باشد و هم نگاه حديثى؟

البته الزاما جامعه شناسان منتظر توصيه شما نمى مانند. چون حديث پديده اجتماعى است ، هر گاه جامعه شناس نظريه خود را ساخت ، حديث هم به فراخور به آن نزديك مى شود. اگر مى خواهيد با حفظ آن مبانى خودتان و تعريفى كه از حديث داريد ، اين را صادق بدانيد ، بايد نظريه اى متناسب با آن هم شكل بدهيد . اين نظريه ، ظرف وسيعى دارد؛ يعنى تفكيك مى تواند يك قسمت آن باشد. اين بستگى دارد كه باز رابطه عقل و دين ، و عقل و حديث را چگونه بيان كنيد . ممكن است عقل را حجتى بدانيد مثل خود الهام ، كه در اين صورت ، آنچه عقل بيان مى كند ، در فهم حديث ، به عنوان قرينه لبيه عقليه متصله محسوب مى شود كه اگر لبيه شد ، عقليه و اگر نشد ، متصله مى گردد و حتى در نحوه فهم حديث هم مى تواند اثر بگذارد .

هنگامى كه آموزه هاى اجتماعى احاديث را استخراج كنيم ، جامعه شناس مسلمان مى تواند براساس واقعيت هاى اجتماعى ، برداشت هاى خود را با همين ابزارهاى موجود جامعه شناس ثابت كند ؛ يعنى براى او فرضيه دينى به شمار مى آيد و براى جامعه شناس غير مسلمان ، فقط فرضيه مى شود و در نتيجه ، اين آموزه ثابت مى گردد. به نظر شما ، اين مسأله چه جايگاهى مى تواند داشته باشد؟

  • نام منبع :
    مناسبات جامعه شناسي و حديث (مجموعه بحث ها و گفتگوها)
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 3927
صفحه از 240
پرینت  ارسال به