53
مناسبات جامعه شناسي و حديث (مجموعه بحث ها و گفتگوها)

مرحله شكار ، كه داده هاى علمى را جمع آورى مى كنيد و به آن جمع بندىِ فرضيه اى مى دهيد . در اين مرحله ، مهم نيست كه اين داده ها را از كجا گرفته ايد و حتى ممكن است از خواب گرفته باشيد. ملاكِ علمى بودن اين نيست كه اين سخن را از كدام منبع گرفته باشيد و چنين نيست كه علما يك انبارى داشته باشند و بعد دنبال داده هاى تجربى بگردند و آن ها را جمع آورى كنند تا علم پديد آيد؛ بلكه علما از افكارى شروع مى كنند كه اصلاً معلوم نيست مبدأ آن ها كجاست . در اين جا مهم مرحله دوم ، يعنى مرحله داورى است؛ به اين معنا كه وقتى مى خواهيد معرفتى را بسنجيد ، با چه ملاك و معيارى آن را مورد سنجش قرار مى دهيد. اگر ملاك تجربه باشد ، علم است ، و اگر ملاك تجربه نباشد ، علم نيست . بدين ترتيب ، اين نظريه ، يكى از موانع ارتباط دين و جامعه شناسى را از بين برد؛ چرا كه دين ، منشأ ماورايى دارد و پيش از اين مى گفتند نبايد از آن منبع ، چيزى به عنوان علم تلقى گردد . اين تصور بعد از پوپر رفع شد .
تئورى ديگرى كه مطرح شد ، اين بود كه علم ، به طور كلى بر مفروضات و قضاياى كلىِ فراتر از تجربه متكى است و چنين نيست كه ذهن از يك سؤال خام شروع كند و سپس دنبال تحقيق برود. حتى طرح سؤال ، مستلزم ويژگى ذهنيت انسان است و انسان بدون ادراكات و تصوراتى كه پيش از تجربه داشته ، نمى تواند علم پيدا كند و شخص به عنوان عالم ، اگر تصورات و ذهنيت هاى قبلى نداشته باشد ، اصلاً نمى داند دنبال چه و در پى چه چيزى است. اين سؤال كه براى اومطرح شده ، چرا براى شخص ديگرى مطرح نشده است؟ پس نتيجه مى گيريم كه ذهنيتى داشته كه كس ديگرى آن ذهنيت مرا نداشته است. در مراحل بعدى نيز چنين است. از اين رو، در نهايت انسان به يكسرى مفروضات ماقبل تجربه اتّكا دارد.
البته پوپر هم كم و بيش به اين مسأله توجه كرده بود . او معتقد نبود كه مثلاً فلسفه يك علم بى معناست ، ولى پيش از او مى گفتند نبايد فلسفه در علم دخالت داده شود. پوپر اين ها را تعديل كرد. به هر حال اين مطلب تقريبا روشن شد كه شروع كار با تجربه نيست ؛ بلكه تجربه اواخر يا وسط هاى كار به ميدان مى آيد و چنان چه معرفت هاى قبلى نباشد ، اصلاً امكان ندارد انسان به تجربه برسد.
كتابى در نجات بخشى علم وجود دارد كه اين مسأله را به خوبى مطرح كرده است. در اين كتاب ، مطرح شده كه علم جديد ، تلاش زيادى كرد تا ثابت كند ما ماهيت فلسفى نداريم . پيش تر مى گفتند لازم نيست شما پيش فرض هايى داشته باشيد ؛ بلكه مى توانيد گوشه اى از


مناسبات جامعه شناسي و حديث (مجموعه بحث ها و گفتگوها)
52

پس دين ، موضوع و ماده خام براى بررسى جامعه شناسانه است ، نه اين كه كمكى به فهم جامعه شناسى بكند؛ بلكه جامعه شناسى ، مِتُد و روش هاى خود را روى دين اجرا مى كند كه بداند دين از اين نظر چيست و چگونه تكوّن پيدا كرده و چه سيرى داشته است.
در دوران جديد ، اين ديدگاه معرفت شناسانه براى رابطه علم و دين ، از جهات مختلف مانع ايجاد نگاه نوگرا به رابطه دين و علم شد ، كه يكى از اين جهات اين بود كه علم از نظر ارزشى خنثى است؛ يعنى جهانِ علم ، هيچ رابطه اى با ارزش ها ندارد و بلكه بالاتر ، اگر اين دو با هم رابطه داشته باشد ، علم منحرف مى شود؛ چراكه عقايد و احساسات را نبايد در علم دخالت داد.
اين شكلِ غالب و مسلط بود. بنابراين ، فلسفه و معرفت شناسى اجازه بحث از رابطه بين دين و جامعه شناسى را نمى داد. از اين رو ، در دوره غلبه تجدد (دهه شصت و هفتاد ميلادى) هيچ حوزه معرفتى به اندازه جامعه شناسى با دين رابطه خصمانه نداشت؛ هرچند نظيرش در روان شناسى هم بود ، به ويژه در عصر فرويد ، ولى در ديگر علوم اين رابطه خصمانه نبود؛ زيرا در اين باب ، آتش بسِ اعلام نشده اى برقرار شد ، اما درباره جامعه شناسى ، هيچ گونه گفتگو و كنفرانسى در اين باره برپا نشد ؛ حتى كار به جايى رسيد كه گروهى از كاتوليك ها خواستند يك جامعه شناسى كاتوليكى به پا كنند كه البته موفق نشدند .

۲ . رابطه دين و جامعه شناسى در پست مدرنيسم

اما بعد ، در د هه هاى شصت و هفتاد قرن بيستم ، تحولات مختلفى اتفاق افتاد كه فضاى تجدد را زير سؤال برد. از اين دوره ، به دوران ما بعد تجدد يا پست مدرنيسم ياد مى شود. در همين دوره است كه در تمامى آن مفروض هايى كه جامعه شناسى بر آن تكيه داشت ، ترديد شد؛ زمانى كه كسانى مانند «پوپر» در فلسفه علم ظاهر شدند.
پيش از آن ، تصور بر اين بود كه علم ، چيزى است كه منشأ تجربى دارد و معيار علمى بودن هر پديده ، تجربى بودن آن است . اين ديدگاه اثبات گرايان بود. پس از آن ، اين قضيه زير سؤال رفت كه : «اگر حرفى را كه زديد از تجربه گرفته باشيد ، علمى است ؛ وگرنه علمى نيست» . پوپر درباره اين تصور ترديد ايجاد كرد و گفت : مهم نيست كه منشأ علم چه باشد.
او بين مرحله شكار و مرحله داورى در علم فرق گذاشت و گفت كه علم دو مرحله دارد :

  • نام منبع :
    مناسبات جامعه شناسي و حديث (مجموعه بحث ها و گفتگوها)
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 3491
صفحه از 240
پرینت  ارسال به