روى جوامع گذشته يا حال كرد و ديد كه منشأ از هم پاشيدگى جوامع گذشته چه بوده است ؛ يعنى يك مطالعه تاريخى در جوامع گذشته و يك مطالعه ميدانى در جوامع فعلى. بايد ديد آن جوامعى كه وضع بهترى دارند و از ثبات بيشترى برخوردارند ، عواملى كه اين ثبات را به وجود آورده ، چيست؟ مثلاً بعضى ها در مورد اين كه چرا در زمان آل بويه همه علوم شكوفايى داشت ، مطالعه كردند و به يك نتايجى رسيدند؛ ابعاد اقتصادى ، ابعاد آزادى و... .
به نظر من ، اين ملاك هاى احاديث را پياده كنيم و ببينيم تا چه حد مى توانيم آثار اين ها را در جوامع گذشته يا حال ببينيم؛ يعنى بهترين راهش اين است. يك چنين ملاك هاى كلى ، كمتر در جامعه فعلى داده شده است. اين همه راجع به عدل صحبت مى كنند ، ولى كمتر اين قدر ملاك هاى كلى داده اند. مصداق هاى اين ملاك هاى كلى را پيدا كنيد. اين كارِ با ارزشى است. اتفاقا ما در پژوهشگاه علوم انسانى ، بعد از آن كنگره سال ۱۳۷۹ كه سال امام على عليه السلام بود ، يك مركز امام على عليه السلام راه انداختيم. در اين مركز ، روى ابعاد اجتماعى به مفهوم عامش ، مسايل روز ، مشكلات و... در پرتو آراى امام على عليه السلام ، كار مى كنيم؛ البته كارى به مسايل عرفانى نداريم . به ويژه مسايل اجتماعى به مفهوم عامش را كه شامل سياسى و اقتصادى هم مى شود ، در پرتو ديدگاه هاى امام عليه السلامبررسى مى كنيم. به نظر من ، اين بسيار مهم است.
حضرت عالى معتقد هستيد كه مى توان اين تلفيق ها را بين حديث و جامعه شناسى ايجاد كرد؟
به نظر من مى شود كرد؛ هم در علوم انسانى و هم در علوم غيرانسانى. در علوم غيرانسانى ، معتقدم كه در خيلى موارد مى توان از آن ها الهام گرفت ، ولى در مورد علوم انسانى و با وجود پيچيدگى قضيه ، به مراتب بيشتر مى شود استفاده كرد ، به ويژه كه علوم اجتماعى و علوم انسانى امروز ، خيلى گيج است. دليلش را هم مى توانيد در تعدد مكاتب ببينيد. هر گوشه اى، يك مكتبى حاكم است. همين تعدد مكاتب ، قضيه را نشان مى دهد. به نظر من مى شود اين كار را كرد و ارزش دارد و خوب است .
۵ . روش تحقيق در مناسبات جامعه شناسى و حديث
حالا كه نظر حضرت عالى براى مناسبات احاديث و جامعه شناسى مثبت است ، چه روشى براى اين كار داشته باشيم و چگونه عمل كنيم؟