201
مناسبات جامعه شناسي و حديث (مجموعه بحث ها و گفتگوها)

وسيع تر است و متوقف نمى شويد. مثلاً در فيزيك ، بخشى را به عنوان فيزيك اتمى تفحص كردند. آن جا ديدند علتى براى حوادث اتمى پيدا نمى كنند . مثل اين است كه حوادث اتمى به صورت واقعا تصادفى انجام مى شود. خوب شما دو موضع داريد يكى اين كه بگوييد اين حوادث اتمى ، واقعا تصادفى انجام مى شود ، دوم اين كه بگوييد علت وجود دارد ، ولى من نمى دانم و بايد علم آينده آن را كشف بكند ، يا اين كه مثل آن رياضى دانان كانادايى كه اخيرا گفت ، بگوييد : اصلاً چطور مى توانيد علت هاى غيرمادّى را نفى كنيد. اولاً نمى توانيد بگوييد با علم شما ، تمام علم روز حاصل شده و بنابراين ، به همه جا دسترسى پيدا كرده ايد و علت ديگرى وجود ندارد ، ثانيا چطور مى توانيد با علم ، علل غيرمادّى را نفى كنيد. فرقى كه در قضيه هست ، افقى است كه به شما مى دهد. اُفق دينى ، افق وسيع ترى به شما مى دهد؛ افقى را به شما مى دهد كه خيلى از چيزهاى طبيعت را كه نمى توانيد فهم بكنيد ، در افق دينى به راحتى فهم مى كنيد. مثلاً در فيزيك ، به اين حوزه رسيده ايم كه گويى اجزاى طبيعت ، همه از هم خبر دارند. بعضى ها آمدند مسأله شعور را براى الكترون مطرح كرده اند. ببينيد اين در زمينه دينى قابل فهم تر است يا در زمينه غيردينى؟
بنابراين ، در بعد نظرى ، افق وسيع ترى به شما مى دهد؛ در بُعد معنادارى جهان علم طبيعى امروز ، اصلاً معنا و هدفى براى جهان قائل نيست. من در بحث هاى بين المللى شاهد بودم كه بسيارى ، معتقدند كه نمى شود براى جهان هستى ، هدف قرار داد؛ حتى بسيارى از دين داران همين را مى گويند. خوب در متون دينى ما ، جهان عبث خلق نشده است. آن مسيحىِ واقعا دين دار هم كه بُعد تديّنش غلبه دارد ، نمى تواند از متون دينى اش دست بكشد كه جهان را هدفدار مى داند؛ حداكثر مى گويد كه من هدف جهان را نمى فهمم.
اين است كه در بُعد فهم قضايا ، افق دينى ، ديد بسيار وسيعى مى دهد. در بُعد عملى هم كه به ويژه در دوره ما ، بين بينش دينى و غير دينى فرق مى كند. اتفاقا يكى از جهاتى كه منتقد مقاله من كوتاه آمده و كاملاً نظرش را تعديل كرده ، مى گويد زمان ما طورى شده كه طرف مى گويد من هيچ منعى براى آزمايش نمى بينم و مى خواهم ببينم كه چه چيزى از آن بيرون مى آيد. من خودم يك ماه و نيم پيش در يك كنفرانس بين المللى در اسپانيا بودم. رئيس كارخانه فولكس واگن كه آدم فاضل و دانشمندى بود ، مى گفت : اصلاً ما هيچ محدوديتى براى هر نوع آزمايش قائل نيستيم. خوب دين اين اجازه را نمى دهد؟ يعنى قضيه خيلى فرق مى كند. در بعد عملى


مناسبات جامعه شناسي و حديث (مجموعه بحث ها و گفتگوها)
200

علم اين را به شما نمى گويد. مى گويد وجود اين ابزار را كسى انكار نمى كند. شما به مغز نياز داريد و اين ، به عنوان ابزارى است كه براى كار كردن روح به كار مى رود ، ولى آيا ماوراى آن ، چيزى هست يا نه ، اين را علم به شما نمى گويد.
مثل گفته يكى از فيلسوفان آمريكايى كه مثال خوبى مى زند. او مى گويد شما يك راديو در بيابان پيدا مى كنيد. درس برق هم خوانده ايد. اين را باز مى كنيد مى بينيد دو عدد ترانزيستور ، سه عدد لامپ و... در كنار هم گذاشته شده اند. اين ها را كنار هم مى گذاريد و كليد را مى گردانيد ، مى بينيد صدا مى آيد. آيا اين معنايش اين است كه صدا از خود اين آمد ؟ نه ، معنايش اين است كه اين ابزار ، آمادگى داشت امواج بيرون را بگيرد. پس وقتى سراغ پرسش هاى اساسى برويد ، علم كفايت نمى كند. من مثال خيلى ساده اى براى شما بزنم. وقتى سراغ پرسش هاى اساسى مى رويد ، به اين سؤال برمى گرديد كه آيا جهانْ خودكفاست يا نه؟ علم اگر مى گويد من يك تئورى ساخته ام كه همه چيز را توضيح مى دهد ، نمى تواند به اين بى تفاوت باشد كه آيا جهانى كه توضيح مى دهد ، خودكفاست يا نه. بايد موضع بگيرد. حداكثر كارى كه مى كند ، اين است كه من در اين جا متوقف مى شوم و موضع گيرى نمى كنم. پس در اين مورد ، علم مسكوت است ؛ چون متوقف شد . اگر بخواهد موضع گيرى كند ، بايد بگويد خودكفاست يا خودكفا نيست ، كه اين موضع گيرىِ دينى يا ضد دينى است .

۲ . تأثير نگاه دينى و ضد دينى در فهم پديده ها

دينى و ضددينى ، چه تأثيرى در فهم پديده ها دارد. لطفا اين مسايل را براى ما توضيح بدهيد كه اگر ما به دينى قائل باشيم ، چگونه سرنوشت آن عوض مى شود و اگر غيردينى باشد ، چه پيش مى آيد؟

دينى و ضد دينى در علم در دو بُعد اثر مى گذارد. يكى از ابعاد ، ابعاد عملى قضيه است. اگر شما به دينى معتقد باشيد ، معتقد هستيد كه فلان اسباب مخرّب را نبايد ساخت؛ چون بشر را نابود مى كند ، كما اين كه بعضى از دانشمندان ، واقعا از ساختن بعضى از بمب ها ، خوددارى كردند ، البته اين كه بعضى ديگر ساختند ، امر ديگرى است. در همان قضيه بمب اتمى هيروشيما ، يكى از كسانى كه در پروژه مَنهتان بود ، كناره گيرى كرد و گفت من شركت نمى كنم. بنابراين ، يك بُعد آن ، بُعد عملى قضيه است.
بُعد ديگرش كه به نظر من خيلى مهم است ، اين است كه اگر شما دينى باشيد ، افقتان

  • نام منبع :
    مناسبات جامعه شناسي و حديث (مجموعه بحث ها و گفتگوها)
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 3472
صفحه از 240
پرینت  ارسال به