ماركسيست ، اين ناكامى را براى آن ها به ارمغان آورد و فهميدند كه انسان ها ، چيزهايى براى خود دارند كه وقتى كارد به استخوان مى رسد ، از خود مقاومت نشان داده و اجازه نمى دهند هرگونه مربيان و حاكمان جامعه فكر مى كنند ، آن ها ساخته شوند .
۲ . روابط عينى ميان متغيرهاى اجتماعىِ بكار رفته در احاديث
آيا روابطى كه ميان دو متغير اجتماعى در روايات بيان شده ، حاكى از رابطه تكوينى است يا صرفا بيان ارزشى است و ربطى به واقعيت عينى و اجتماعى ندارد؟
به نظر ما ، اين ها بيان واقعيت هاى عينى است و استاد مصباح در فلسفه اخلاق ، به بهترين شيوه رابطه بين دانش و ارزش را تبيين كرده اند. از اين رو ، رفتارهاى ما ، آثارى تكوينى به دنبال دارد و انبياى الهى آمدند ما را در اين زمينه ها بيدار كنند و اين حقايق را براى ما روشن سازند ، نه اين كه يك امور قراردادى را بگويند. اين ها خواستند بگويند كه اگر تو به پدر و مادرت ظلم كنى ، عمرت كوتاه مى شود؛ يعنى ارتباطى تكوينى بين قطع صله رحم و برخى گرفتارى ها وجود دارد . نيز صدقه ، دفع بلا مى كند يا خوش برخوردى با مشترى ، به مال انسان بركت مى دهد. هم چنان كه توفيق براى ما حقيقتى است ، بركت نيز چنين است و اين ها از يك سلسله امور حقيقى پرده بر مى دارد .
۳ . روش بحث در مناسبات جامعه شناسى و حديث
آيا اين احاديث اجتماعى مى تواند به عنوان فرضيه تلقى شود كه محقق در پى آزمون آن رابطه برآيد ، مثلاً بتواند متغيرهاى ديگر را كنترل كند و بعد تأثير ظلم را در نابودى نهاد سياسى بيازمايد .
مطلب مهم اين جا اين است كه كيفيت تحقيق دينى در فقه يك گونه است و در غير معارف دينى گونه اى ديگر . در فقه ، به دليل بحث هايى كه در اصول فقه انجام مى شود ، به اين مى رسند كه خبر واحد حجت است. با اين كه مى دانند خبر واحد يقين آور نيست ، اما مى گويند از ظن هايى است كه براى ما حجت ، منجّز و معذّر است. اما در تحقيقات معارف ، آيا مى توان به خبر واحد تكيه كرد و آن را مبنا قرار داد. آيت اللّه جوادى آملى هم در تدريسشان به اين مطلب اشاره داشتند.