مثال ، در برخى احاديث ، حضرت امير مى فرمايد : «الظلم يزل القدم و يسلب النعم ويهلك الامم» و امثال اين تعابير در روايات ما هست . آيا مى توانيم از اين ها نوعى فرضيه براى تحقيقمان بسازيم يا اين كه تبيين يا نظريه اى از آن ها استخراج بكنيم؟ به هر حال چه كار جامعه شناختى روى آن ها مى شود انجام داد؟
به نظر من ، اين ها را مى شود به صورت تطبيقى مطالعه كرد ؛ البته مسأله اى كه وجود دارد و مى تواند راهنماى خوبى بشود ، اين است كه هدف از اين نوع بررسى ها چيست. مشخص ساختن هدف ، افق كار را روشن مى كند . به هر حال ، در احاديث خيلى مى شود كار كرد و بايد وارد شد و آن ها را به دست آورد و مقدارى دسته بندى كرد و آن كارهاى اوليه را انجام داد . بعد از آن ، واقعا بايد مجموعه اى از احاديث را كه مواد اوليه اى هستند و شما بايد با نگاه جامعه شناسى روى آن كنيد ، جدا كرده و دسته بندى كنيد .
۳ . ضرورت بهره گيرى از روش تحليل محتوا
آقاى دكتر ، در بحث عدالت اجتماعى در روايات آمده : «بالعدل ثبات الدّول» كه شايد بيشتر از توصيه هاى اخلاقى به كارگزاران دولتى باشد . اين گزاره ها ، نوعى واقعيت هاى اجتماعى را البته به نحو عام بيان مى كند . در واقع مى خواهيم بگوييم كه ما چه بهره هايى مى توانيم از حديث در جامعه شناسى ببريم و يا بالعكس ، چه بهره اى از جامعه شناسى در حديث بگيريم . به هر حال ، در بحث احاديث اجتماعى ، آيا مى توانيم بگوييم كه مثلاً احاديث مى تواند در حد فرضيه سازى الهام بخش باشد ، يا در حدّ نظريه مى توان از آن ها برداشت كرد؟
بله ، اين برداشت ها را مى توان انجام داد . روش كلى آن هم اين است كه بايد يك سلسله مفاهيم اجتماعى مانند عدالت و آزادى را در چارچوبى قرار بدهيم و بعد احاديث را جمع آورى كنيم ، سپس اين ها را طبقه بندى كرده ، به وسيله روش هاى مناسب ، مانند تحليل متن آن ها را تفسير نماييم . البته غير از تحليل محتوا كه يك كار كلاسيك و خوبى است كه مى شود روى احاديث انجام داد ، از راه زبان شناسى هم مى توان روى آن ها كارهاى شايسته كرد .
درجه درستى اين كار چقدر است؛ يعنى برداشت هايى كه ما با ديد جامعه شناختى از احاديث مى كنيم ، به چه ميزان درست است؟ از كجا مى توانيم احتمال خطاى برداشت از