حدیثی خود را به قدری توسعه دادند که بعدها در برآیند آن حتیٰ متکلمان بغدادی - همچون شیخ مفید که از نظر رویکرد کلامی تا حد زیادی با قمیان زاویه داشتند - هرگز خود را بینیاز از میراث قمیان نمیدیدند.
قمیها تا بیش از هفتاد سال در طی سالهای حدود ۳۰۰ تا حدود ۳۷۰ هجری قمری بغداد دوم را در سیطره خود داشتند. آنان بعد از یک رفت و برگشت - که حدود پنجاه سال به طول انجامید - با در دست داشتن احادیثی که قبلاً از همین بغداد و پیش از آن در کوفه اخذ کرده بودند، این بار با ویرایشی به سلیقه خودشان، به عرضه آنها در بغداد پرداختند. محدثان قمی در طی سه نسل با آغازگری شخصیتهایی همچون ابن ادریس قمی، شیخ کلینی و علیبن بابویه و ادامه آن با شیخ صدوق - به عنوان برجستهترین محدث این نسل از قمیان - و پایان آن با شخصیتهایی همچون احمدبن محمدبن داود قمی، کرسیهای حدیثی بغداد را در اختیار داشتند.
هر چند این ارتباطات یک سویه نبود و محدثان قمی گاه برخی منابع روایی را از عالمان بغدادی میگرفتند، اما نتیجه همه این تعاملات بین قم و بغداد، چیزی جز اخذ میراث روایی قمیان از سوی بغدادیان نبود. دانشمندان نورسیده بغدادی، ناگزیر به فراگیری کتب روایی قم اهتمام داشتند و حتیٰ گاه با استناد به منقولات مشایخ قم، دیدگاههای کلامی اصحاب نخستین را ارزیابی میکردند. دانش رجال بغداد نیز از دیدگاههای رجالشناسی قمیان تأثیر گرفت.
کوفه و سایر مراکز حدیثی نیز طبعاً با بغداد دوم بیارتباط نبودند. حضور گسترده محدثان بنام كوفی در بغداد در این دوره، نوعی در هم تنیدگی میان جریان حدیثی بغداد و كوفه ایجاد كرد. کوفیان در فاصله بین بغداد اول و دوم بیکار ننشستند. آنان نتایج تلاشهای حدیثی خود را در دوره شکوفایی دوم باز هم به بغداد آوردند و در محیط پرشور محدثان قم و بغداد، به عرضه احادیث خود پرداختند. سایر شهرهای امامینشین همچون بصره، قزوین، خراسان و ماوراءالنهر نیز به دلیل حضور دو جریان کهن و قدرتمند حدیثی کوفه و قم به بغداد سرازیر شدند و به نقل