هشام بن حکم به شمار میروند. شخصیتهای دیگری نیز همچون ابوسعید حصری، ابوحفص حداد و ابن ذر صیرفی در زمره کسانی هستند که درپارهای از موضوعات کلامی، احتمالاً از خط هشام پیروی میکردند. بنابراین هشامبن حکم از شخصیتهای برجسته کلامی به شمار میرود که علاوه بر رهبری یک جریان فکری دامنهدار در بغداد، در میان گروههای غیر امامی نیز طرفدارانی جدی داشته است.
***
در بیان خلاصهای از تعاملات امامیه با معتزله، ذکر این پیشینه ضروری به نظر میرسد که جمهور امامیه برای مدتهای طولانی روابط خوبی با معتزلیان نداشتهاند. جریان فکری اعتزال از زمان پیدایش تا دوران اقتدار خود، همواره مورد نقد ائمه علیهم السلام و اصحاب بود. با وجود این، در سده دوم عده اندکی از اصحاب امامیه به اعتزالگرایی متهم شدهاند و حتیٰ - احتمالاً به دلیل تسامحی که نسبت به مخالفان نشان میدادند - نام برخی آنان از سوی معتزله در طبقات معتزله ذکر شده است. عوف اعرابی (م۱۴۶ق)، محمدبن راشد مکحولی (م۱۶۰تا ۱۷۰ق)، ابراهیمبن ابییحییٰ از اصحاب خاص صادقین علیهما السلام، معروفبن خربوذ از اصحاب اجماع امامیه و همچنین عیسیبن یزید لیثی - که در ابتدا در مدینه میزیست -، از جمله این افراد هستند. در بیان همین پیشینه، ارتباطات فکری شیعیان با معتزله، ذکر دو نکته اساسی لازم به نظر میرسد:
اول اینکه بدنه اصلی امامیه که در سده دوم هجری در کوفه - پایگاه اصلی امامیه- حضور داشتند، هرگز به آرای معتزلیان روی خوشی نشان ندادند؛ از همین رو است که هیچ یک از افرادی که در بالا ذکر شدند از کوفه نبودهاند.
نکته دوم اینکه در یک تطور تاریخی از سده سوم هجری به بعد، اعتزالگرایی در میان امامیه به آرامی پررنگتر شد تا جایی که حدود سال ۳۷۰ قمری را زمان اتحاد شیعه و معتزله نامیدهاند. با این همه، جریان اعتزالگرایی امامی همواره در میان