219
جریان‌شناسی فکری امامیه در دوران فترت(میانۀ مدرسۀ کوفه و مدرسۀ بغداد)

اصلی معتزله به شمار می‌رفته است، با معتزلیان درگیری علمی داشته‌اند. با وجود این، برخی گزارش‌ها حکایت از آن دارند که هشام‌گرایان بصری در پاره‌ای مسائل کلامی به اندیشه اعتزالی تمایل پیدا کرده‌اند. به نظر می‌رسد دیدگاه علی‌بن اسماعیل میثمی در مسئله ایمان تا حدودی به دیدگاه معتزلیان نزدیک شده است.۱ افزون بر این، مقالات نگاران در مبحث امامت از شخصی به نام ابن ‌تمار نام برده‌اند که او و پیروانش می‌گفتند: «علی علیه السلام شایسته امامت و برترین مردم پس از رسول خدا صلی الله علیه و اله بود. اما امت با پذیرش خلافت ابوبکر و عمر، مرتکب خطایی نشده‌اند که گناهکار خوانده شوند، ولی به دلیل ترک افضل خطاکار می‌باشند. این دسته از عثمان و جنگ‌کنندگان با امام علی علیه السلام بیزاری جسته و به کفر آنان گواهی می‌دهند».۲ اگر ابن تمار همان علی‌بن اسماعیل‌بن شعیب‌بن میثم تمار باشد، گمان می‌رود او در رویارویی با معتزلیان، اندکی از مبانی امامیه تنزل کرده است. چه آنکه امامیه، بر حق بودن امام علی علیه السلام را به نص می‌دانسته و نه تنها عثمان بلکه همه خلفای نخستین را فاسق و ظالم و مخلّد در آتش جهنم می‌دانستند.۳ با این حال نمی‌توان گفت در مسائل یاد شده، میثمی به طور کامل دیدگاه معتزلیان را پذیرفته است.

همچنین برخی مخالفان غیر شیعی، ابوعثمان مازنی - شاگرد بنام میثمی در بصره - را به گرایش اعتزال متهم کرده‌اند.۴ هر چند برخی شاگردان غیر شیعی و

1.. ابوالحسن اشعری در مقالات الاسلامیین نوشته است: «پیروان علی‌بن میثم، ایمان را چیزی می‌دانند كه بر شناخت و اقرار فرائض و عبادات دلالت نماید. آن‌‌ كه به همگی این كارها بپردازد، ایمانش كامل است و آن كه فرمان خدا را به تمامی انجام ندهد هر چند منكر آن نباشد، مؤمن نیست و فاسق است. با این حال مسلمان است و حق نكاح و بهره‌‌مندی از ارث را دارد. آنان كه به دنبال معانی پنهان در قرآن روند نیز كافر نمی‌باشند» (اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۵۴).

2.. نوبختی، فرق الشیعة، ص۹. «قال ابن التمار و من قال بقوله أن علیا علیه السلام كان مستحقا للامامة و أنه أفضل الناس بعد رسول اللّه صلی الله علیه و اله و أن الأمة لیست بمخطئة خطأ إثم فی تولیتها أبابكر و عمر و لكنها مخطئة بترك الأفضل و تبرءوا من عثمان و من محارب علی علیه السلام و شهدوا علیه بالكفر».

3.. شیخ مفید، اوائل المقالات، ص۳۸، ۴۱، ۴۲.

4.. ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۵۷.


جریان‌شناسی فکری امامیه در دوران فترت(میانۀ مدرسۀ کوفه و مدرسۀ بغداد)
218

فقهی او را بر صواب ندانسته است.۱

دامنه مخالفت‌ها با آرا و افکار یونس‌بن عبدالرحمان محدود به بصره نبوده، بلكه این نزاع‌‌ها به شهرهای اطراف بصره نیز كشیده شده بود. سال‌‌ها پس از مرگ یونس، علی‌بن مهزیار وكیل امام جواد علیه السلام در اهواز، با ارسال نامه‌ای به آن حضرت، از دادن زكات و نماز خواندن پشت سر كسانی كه جسم‌انگارند و قائل به دیدگاه یونس‌بن عبدالرحمان هستند، پرسش كرده بود.۲ این گزارش مهم تاریخی علاوه بر اینكه ما را از مخالفت‌های شیعیان اهوازی با اندیشه یونس و جناح فكری هشام‌بن حكم آگاه می‌سازد، به نوعی نشان دهنده حضور اجتماعی این جریان در اهواز است، تا جایی‌كه شخصیت بزرگی چون علی‌بن مهزیار درباره تعامل با این گروه از امام جواد علیه السلام كسب تكلیف می‌نماید. البته در آن روزگار، اهواز در حوزه علمی و فرهنگی بصره قرار داشته است. از این رو باید دنباله فكری هواداران اهوازی یونس را در شهر بصره جست‌‌وجو کرد.

به نظر می‌رسد کشمکش‌ها و درگیری‌های گروه‌های شیعی و غیر شیعی با جریان کلامی پیرو هشام‌بن حکم و یونس‌بن عبدالرحمان در بصره، به تدریج آنها را منفعل کرده و به محاق برده است. ناگفته نماند افول خط کلامی پیرو هشام‌بن حکم در بصره، پیروزی بزرگی برای معتزلیان بوده است؛ چرا که این‌جریان به دلیل ظرفیت و توانمندی‌هایی که داشته است، می‌توانست برای کیان معتزلیان در پایگاه سنتی‌شان خطر آفرین باشند.

متمایل شدن هشام‌‌گرایان بصری به معتزله

همان گونه که اشاره شد، جریان فکری پیرو هشام‌بن حکم در بصره، که مهد و پایگاه

1.. ابن ادریس، مستطرفات السرائر، ص۱۱۶-۱۱۷.

2.. شیخ صدوق، أمالی، ص۳۵۲، در نسخۀ مراجعه شده كلمۀ «جسم» به طور ناقص «جس» آمده است.

  • نام منبع :
    جریان‌شناسی فکری امامیه در دوران فترت(میانۀ مدرسۀ کوفه و مدرسۀ بغداد)
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1398
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 9736
صفحه از 478
پرینت  ارسال به