63
رفتار اخلاقی انسان با خود

امکان‌پذیر است و انسان، با اراده، تلاش و پشتکار می‌‌تواند عادات و ملکات زشت و ناپسند خود را ترک، و عادات پسندیده را به جای آن‌ها قرار دهد.

بسیاری از صاحب‌نظران و اندیشمندان در موضوع شناخت انسان، بر این باورند که طبیعت و سرشت انسان‌ها وابسته به برخی امور غیراختیاری همچون وراثت، عوامل بیولوژیکی و نیز شرایط و محیط دوران خردسالی و کودکی است؛ اما به این معنا نیست که پس از بلوغ و کمال جسمی و عقلی، کاملاً ثابت و تغییرناپذیر باشد و امکان تغییر در ابعاد وجودی او، از جمله در برخی عادات و رفتارش وجود نداشته باشد.۱ برای مثال، ارسطو طبیعت ثانوی را برای هر فردی ممکن می‌‌داند و بر این باور است که هر فرد می‌‌تواند متربی باشد و تغییراتی در ضمیر و نهادش شکل گیرد و این تغییر را ممکن است شخص دیگری در جایگاه مربی، یا خود او که وحدت مربی و متربی را شکل می‌‌دهد ایجاد کند.۲ توصیه‌های فراوان اخلاقی در آیات و روایات، و تأکید بر دقت در انتخاب دوست، همراه و همسر، یکی از نشانه‌ها و مؤیداتی است که به تغییرپذیری ویژگی‌ها و خُلق و خوی افراد اشاره دارد.۳ ازاین‌رو اندیشمندان مسلمان، با توجه به همین متون دینی بر این باورند که انسان، خود می‌‌تواند سرشت و خُلق و خویش را بر اساس اراده خود تغییر دهد و به آن شکلی تازه ببخشد. فارابی بر این اعتقاد است که استعدادهای طبیعی از قبیل فضایل و رذایل اخلاقی چند دسته‌اند؛ برخی از آن‌ها ممکن است از نفس زایل شود یا بر اثر عادت دگرگون شود و هیئت متضاد به جای آن‌ها قرار گیرد؛ برخی از آن‌ها رو به ضعف و نقصان می‌آورد، اما یکسره زایل نمی‌شود؛ و برخی دیگر نه زوالشان ممکن است و نه ضعفشان، اما علی‌رغم بقای آن‌ها، مخالفت و مقاومت در برابر آن‌ها با صبر و ضبط نفس ممکن است.۴ ملاصدرا نیز معتقد است انسان با رفتار و اعمالش می‌‌تواند ماهیت خود را شکل دهد و مستحق پاداش یا عذاب خدا در قیامت شود. او بر این باور است که ثواب و عقاب خداوند، مترتب بر مراتب وجودی ماهیتی

1.. ر. ک: رهیافتی بر اخلاق و تربیت اسلامی: ص۵۳ ـ ۵۵.

2.. فلسفۀ تعلیم و تربیت: ج۱ص۳۶۹.

3.. ر. ک: منتخب میزان الحکمة: عنوان ۱۰۹۰ حدیث ۳۴۹۴ ـ ۳۵۰۸.

4.. دائرةالمعارف بزرگ اسلامی: ج۷ ص۲۱۰.


رفتار اخلاقی انسان با خود
62

حال خود نیست.

فلسفه اختیار: خداوند در کنار دو نوع از مخلوقاتش که یکی بی‌اختیار و بی‌اراده، اسیر غرایز طبیعی‌اش است؛ و دیگری، فرشتگانی که فاقد هرگونه تمایل و گرایش حیوانی و برخوردار از نوعی گرایش و میل که صرفاً بندگی و تسبیح و تقدیس ذات باری تعالی است، موجود سومی آفرید تا از داشته‌های هر دو نوع آفریده‌اش برخوردار باشد و با استفاده از پیامبر درون و پیامبران بیرون، مسیر کمال و رشد را بپیماید و سعادت ابدی را به دست آورد؛ دستاوردی که برای هیچ‌یک از دو نوع مخلوق پیشین متصور نبود. به این منظور، هم ابزار مورد نیاز بشر را به او عطا فرمود، و هم وظایف و تکالیفی که در راه نیل به کمال و سعادت برای او لازم بود تبیین فرمود. پس به او عقل و اختیار داد تا او خود، راه درست را از نادرست تشخیص دهد و انتخاب کند؛ چرا که در غیر این صورت، دستیابی‌به کمال و سعادت بی‌معنا بود و تمایزی میان انسان با یکی از این دو نوع مخلوق پیش‌گفته وجود نمی‌داشت. حدیث شریفی که پیش‌ از این، از امام علی علیه السلام نقل شد، به‌خوبی فلسفه وجود اختیار و آزادی را برای انسان تبیین کرده و لزوم آن را بیان فرموده است.

۵. اصل قابل تغییر بودن انسان

یکی از پرسش‌های اساسی در زمینه اخلاق این است که آیا خُلقیات و عادات افراد، که بخشی از آن می‌‌تواند ناشی از وراثت یا عوامل بیولوژیکی باشد، و در واقع با طبیعت و سرشت افراد عجین و درهم آمیخته شده است، قابلیت تغییر دارد یا ثابت است؟ روشن است که اگر پاسخ اندیشمندان و صاحب‌نظران به این پرسش، منفی باشد می‌بایست باب بحث از اخلاق و سجایای اخلاقی و نیز روان‌شناسی، به‌ویژه موضوع هوش هیجانی را ببندیم و در پی علوم دیگری باشیم. اما همین‌که از گذشته‌های دور تا امروز، در موضوع اخلاق متون فراوان و بی‌شماری باقی مانده و امروزه نیز در سراسر دنیا موضوع اخلاق، کانون توجه است و درباره مسائل علم اخلاق متون جدید نگاشته می‌‌شود و نیز در علم روان‌شناسی، مباحث بسیار دامنه‌داری درباره هوش هیجانی و کنترل هیجانات و تعدیل ویژگی‌های شخصیت انسان مطرح است، همگی حاکی از آن است که تغییر و تحول در خُلق و خوی افراد

  • نام منبع :
    رفتار اخلاقی انسان با خود
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1392
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 7172
صفحه از 327
پرینت  ارسال به