39
رفتار اخلاقی انسان با خود

ک ـ رابطه اخلاق با رفتار

شاید برخی بر این باور باشند که اخلاق از منظر دین و صاحب‌نظران مسلمان، فقط خلق و خوی و ملکات نفسانی را در بر می‌گیرد و شامل رفتار نمی‌شود و رفتار فقط می‌‌تواند نشان‌دهنده خلقیات و ملکات باشد؛ چرا که خُلقیات، درونی‌اند و صرفاً درصورتی‌که رفتاری متناسب با صفت اخلاقی از فردی صادر شود و در شرایط مشابه، آن رفتار از آن فرد خاص تکرار شود، می‌توان نتیجه گرفت که او به صفت اخلاقی متناسب با آن رفتار، متصف است. بنابراین رفتار، آشکارکننده صفات و خُلقیات است. البته آشکار است که رفتار، همیشه نمود خلقیات نیست، بلکه ممکن است مقدمه‌ای برای ایجاد خلقیات و ملکات جدید به‌شمار آید. به عبارت دیگر، کسی که در صدد اصلاح ملکات، عادات و اخلاق خویش است، می‌‌بایست ابتدا بکوشد رفتار خویش را بر اساس معیارهای اخلاقی و عقلانی شکل دهد و سپس با تمرین و تکرار، ملکات جدیدی را در وجود خویش سازمان‌دهی کند. پس آن دسته از رفتارهایی که هنوز به ملکات نفسانی تبدیل نشده‌اند، هرگز حکایت‌گر خلق و خو نیستند، اما می‌‌توانند در آینده، خلق و خوی متناسب با خود را در صاحب آن رفتار پدید آورند مشروط به آنکه تکرار شوند. بدیهی است با یک بار انجام دادن رفتار، نباید انتظار داشت آن رفتار به اخلاق تبدیل شود. به هر حال ما در این کتاب در پی تبیین رفتار صحیح و اخلاقی با خود هستیم و از دیدگاه ما، تفاوتی وجود ندارد، میان اینکه رفتار به صورت ملکه و خلق و خو درآمده باشد یا نه. پس مقصود ما از رفتار اخلاقی، رفتاری است که بر اساس مبانی و معیارهای اخلاقی، بتوان آن را ارزش‌گذاری کرد. البته همان‌گونه که اشاره شد، رفتار اخلاقی لزوماً رفتاری نیست که برخاسته از خُلق و خویِ صاحب رفتار باشد؛ بلکه ممکن است آن رفتار از جمله رفتارهایی باشد که تکرار و استمرار آن موجب ایجاد خُلق و خو یا ملکه رفتار شود. بنابراین «رفتار اخلاقی» با «اخلاق» متفاوت است؛ زیرا اخلاق، خلق و خوی ملکه‌شده‌ای است که باعث می‌شود رفتاری متناسب با آن خُلق و خو، بدون تأمل و تکلّف و به صورت ناخودآگاه از فاعل صادر شود؛ اما رفتار اخلاقی، رفتاری است که قابلیت ارزش‌گذاری داشته باشد و به خوب و بد متصف ‌شود، اگرچه هنوز آن رفتار در ضمیر فاعل آن، به صورت عادت و ملکه درنیامده باشد. بنابراین رابطه رفتار و اخلاق، دو گونه است: گاه رفتار، پدیدآورنده اخلاق است که به‌واسطه تکرار رفتاری خاص محقق می‌شود، یعنی تکرار رفتاری خاص، سرانجام به شکل‌گیری اخلاقی خاص منجر می‌شود؛ و گاه رفتار، فقط اخلاق را متجلی می‌کند، یا نمود آن


رفتار اخلاقی انسان با خود
38

خوی او را می‌سازد.

البته باید توجه داشت که اگرچه شاکله، نقش مهمی در نوع رفتار و ایجاد خُلق و خوی انسان ایفا می‌کند، هرگز اختیار فرد را از او نمی‌گیرد و او را به انجام‌ دادن رفتار یا تلبس به اخلاقی خاص مجبور نمی‌کند. علامه طباطبایی دراین‌باره می‌نویسد:

و با همه اینها، دعوت و خواهش و تقاضای هیچ‌یک از این مزاج‌ها که باعث ملکات و یا اعمالی مناسب خویش است، از حد اقتضاء تجاوز نمی‏کند؛ به این معنا که خلق و خوی هر کسی هیچ‌وقت او را مجبور به انجام کارهای مناسب با خود نمی‏کند، و اثرش به آن حد نیست که ترک آن کارها را محال سازد، و در نتیجه، عمل از اختیاری بودن بیرون شده و جبری بشود. خلاصه اینکه شخص عصبانی، در عین اینکه عصبانی و دچار فوران خشم شده، باز هم می‏تواند از انتقام صرف‌نظر کند؛ و شخص شکمباره باز نسبت به فعل و ترک عمل مناسب با خلقش اختیار دارد، و چنان نیست که شخص شهوتران، در آنچه که به مقتضای دعوتِ شهوتش می‏کند مجبور باشد، هر چند که ترک عمل مناسب با اخلاق و انجام خلاف آن دشوار و در پاره‏ای موارد در غایت دشواری است.۱

شکل ذیل، تأثیر و تأثر شاکله در هریک از اخلاق و رفتار را نشان می‌دهد.

1.. همان: ص۱۹۰.

  • نام منبع :
    رفتار اخلاقی انسان با خود
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1392
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 8179
صفحه از 327
پرینت  ارسال به