29
رفتار اخلاقی انسان با خود

مادی انسان؛ و تعبیرهای «روح» و «روان»، به بعد معنوی و ماورای مادی انسان اشاره دارد؛ و گاه ترکیب خود مادی و روحانی، یا حقیقت خود که مرکب از دو بعد وجودی است، قصد شده است، مانند وقتی که مقصود از «نفس»، حقیقت شیء باشد که طبیعتاً مقصود از نفس انسان، حقیقت اوست که مرکب از جسم و روح است. البته آیاتی چون: (اتأمرون الناس بالبر و تنسون انفسکم)۱ و (و فی أنفسکم افلا تبصرون)۲ نیز مؤیداتی برای این معنا خواهد بود.

۲. نفس در اصطلاح فلاسفه

فلاسفه بزرگ اسلامی بر این باورند که نفس انسان، مراتبی دارد؛ اما در تعداد آن مراتب اختلاف نظر وجود دارد. ملاصدرا برای انسان سه ساحت وجودی قایل است. او معتقد است انسان دارای ساحت حسی یا مادی و جسمانی است که در معرض فنا و زوال است. ساحت وجودی دوم، ساحت عقلانی انسان است که ثابت، و در واقع حقیقت باطنی ساحت جسمانی اوست. ساحت سوم، وجود شبحی و مثلی است که فاقد ماهیت انسان است. ملاصدرا برای وجود شبحی وجود ذهنی یا وجود در آیینه را مثال می‌زند.۳

۳. نفس در اصطلاح قرآن و روایات

واژه «نفس» در قرآن و روایات به معانی متعددی آمده است؛ اما در موارد بسیاری به همان معانی لغوی استعمال شده است. صاحب مجمع البیان نفس را به سه معنا می‌داند و می‌‌نویسد: «نفس به سه معناست: روح، خویشتن، ‌ذات».۴

در آیات و روایات، همانند آنچه در لغت آمده، نفس گاه به معنای دل،۵ گاه به معنای روح و جان،۶ گاه به معنای نفس عاقله،۷ گاه حقیقت وجودی انسان، هویت

1.. بقره: ۴۴.

2.. ذاریات: ۲۱؛ ر. ک: لسان العرب: ج۶ ص۲۳۴ «و النفس یعبر بها عن الانسان جمیعه».

3.. ر. ک: الحکمة المتعالیة: ج۱ ص۲۹۱، ۲۹۲.

4.. مجمع البیان: ج۱ ص۱۱۲.

5.. زخرف: ۷۱ (وَ فِیها ما تَشْتَهِیهِ الْأنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأعْینُ)؛ نجم: ۲۳ (وَ ما تَهْوَى الْأنْفُسُ).

6.. فجر:۲۷و۲۸ (یا أیتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِی إِلى‏ رَبِّک راضِیةً مَرْضِیةً...)؛ زمر: ۴۲ (اللَّهُ یتَوَفَّى الْأنْفُسَ حِینَ مَوْتِها). ر. ک: مجمع البحرین: ج۴ ص۵۲۷.

7.. مائده: ۳۲ (أنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیرِ نَفْسٍ)؛ نساء :۲۹ (وَ لا تَقْتُلُوا أنْفُسَكُمْ)؛ زمر:۴۲ (اللَّهُ یتَوَفَّى الْأنْفُسَ حِینَ مَوْتِها). ر ک: الفروق اللغویة: ص۵۲۱.


رفتار اخلاقی انسان با خود
28

فکر اوئیم؛ چون در این مراتب نزولی، وقتی که قرآن از افراد بی‏خبر سخن می‏گوید می‏فرماید این‏ها که از حیات انسانی تنزل کرده‏اند، در حد حیات حیوانی‏اند.۱

بر این اساس، برای خود می‌توان مراتب و درجاتی در نظر گرفت. گاه از «خود»، وجود حقیقی او، و برترین مرتبه وجودی‌اش را که وجود روحانی و معنوی اوست اراده می‌کنیم؛ گاه با تعبیر «خود»، فقط وجود جسمانی و جنبه‌های حیوانی‌اش را در نظر می‌گیریم. آشکار است که مرتبه وجودی جسم آدمی و ابعاد نباتی و حیوانی او، پایین‌تر از مرتبه وجودی حقیقت آدمی است که بُعد معنوی و روحانی او را شامل می‌شود. البته ما منکر اهمیت بُعد نازله وجود خود نیستیم؛ بنابراین بر این باوریم که در کنار بُعد روحانی خویش، باید به بُعد جسمانی نیز توجه کرد و برای رسیدن به سعادت و کمال حقیقی و معنوی، رعایت مصالح جسمانی نیز ضروری است. در ادامه، به ضرورت توجه به جسم برای رسیدن به کمال روح اشاره خواهیم کرد.

ﻫ ـ نفس

با توجه به لزوم تتبع در متون دینی، لازم است واژه «نفس» نیز که همان تعریب‌شده «خود» است، از نظر لغوی و اصطلاحی بررسی شود.

۱. نفس در لغت

واژه «نفس»، مشترک لفظی و دارای معانی متعدد است. از جمله معانی برشمرده‌‌شده برای این واژه می‌‌توان به «خون»، «تن» یا «کالبد و جسد انسان»، «ذات»، «حقیقت هر شیء»، «روح و روان»۲ و «ذهن و فکر» اشاره کرد.۳

با تأمل در معانی برشمرده‌شده برای نفس، به‌خوبی هویداست که در بیشتر جاها، از به کاربردن نفس، یا جسم مادی، ‌یا روح یا حقیقت انسان که مرکب از این دوست، قصد شده است. برای مثال ذکر معناهای «خون»، «‌تن» و «کالبد»، به خود

1.. عبدالله جوادی آملی، به نقل ازسایت: http://www. daralhoda. com، بخش مقالات، خودشناسی و خداشناسی.

2.. مفردات راغب، «نفس».

3.. ر. ک: لسان العرب: ج۶ ص۲۳۴؛ مجمع البحرین: ج۳ ص۱۸۱۳ «نفس».

  • نام منبع :
    رفتار اخلاقی انسان با خود
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1392
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 7143
صفحه از 327
پرینت  ارسال به