مسیر زندگی، مساوی است با رعایت حق چشم و انجامدادن رفتار پسندیده در ارتباط با این عضو مهم بدن. از منظر امام چهارم علیه السلام درصورتیکه از ابزار چشم برای این امور بهره گرفته شود، حق آن ادا شده است؛ پس اگر چشم در غیر از این موارد بهکارگرفته شود، حق آن پایمال شده و افزون بر آن، به نفس خویش ستم شده است.
این مبنا در رفتار انسان، یعنی پرهیز از اقدامات حرام و اهتمام به آنچه مباح یا فرض و واجب است، در خصوص اعضا و جوارح دیگر نیز از جمله اموری است که میتواند رفتار اخلاقی انسان در ارتباط با همان عضو مربوط بهشمار آید:
و أما حق نفسک علیک فأن تستوفیها فی طاعة الله، فتؤدی إلی لسانک حقه و إلی سمعک حقه و إلی بصرک حقه و إلی یدک حقها و إلی رجلک حقها و إلی بطنک حقه و إلی فرجک حقه و تستعین بالله علی ذلک.
و أما حق اللسان فإکرامه عن الخنی و تعویده علی الخیر و حمله علی الادب و إجمامه إلا لموضع الحاجة و المنفعة للدین و الدنیا و إعفاؤه عن الفضول الشنعة القلیلة الفائدة التی لا یؤمن ضررها مع قلة عائدتها. و یعد شاهد العقل و الدلیل علیه و تزین العاقل بعقله حسن سیرته فی لسانه و لا قوة إلا بالله العلی العظیم.
و أما حق رجلیک فأن لا تمشی بهما إلی ما لا یحل لک و لا تجعلهما مطیتک فی الطریق المستخفة بأهلها فیها فإنها حاملتک و سالکة بک مسلک الدین و السبق لک و لا قوة إلا بالله.
و أما حق یدک فأن لا تبسطها إلی ما لا یحل لک فتنال بما تبسطها إلیه من الله العقوبة فی الآجل، و من الناس بلسان اللائمة فی العاجل و لا تقبضها مما افترض الله علیها ولکن توقرها بقبضها عن کثیر مما یحل لها و بسطها إلی کثیر مما لیس علیها، فإذا هی قد عقلت و شرفت فی العاجل وجب لها حسن الثواب فی الآجل.
و أما حق فرجک فحفظه مما لا یحل لک و الاستعانة علیه بغض البصر، فإنه من أعون الاعوان، و کثرة ذکر الموت و التهدد لنفسک بالله و التخویف لها به. و بالله العصمة و التأیید و لا حول و لا قوة إلا بالله.۱
بنابراین از منظر آموزههای دینی، جسم امانتی الهی است که برای پیمودن مسیر کمال و سعادت، مرکب روح آدمی شده است. بنابراین باید در محافظت از جسم کوشید و هرگونه رفتار در جهت حفظ سلامت آن، از این منظر، ارزشمند، پسندیده