رحم الله امرء الجم نفسه عن معاصی الله بلجامها و قادها الی طاعة الله بزمامها.۱
خدا بیامرزد مردی را که نفسش در انجام گناه مهار کند و آن را به فرمانبرداری خدا وادار سازد.
بدیهی است لجام زدن بر نفس سرکش و در اختیار گرفتن آن، گاه به مفهوم ممانعت کردن خویش از ارتکاب گناه است و گاه به معنای تغییر مسیر دادن از گناه به سوی طاعت، یا دستکم فعل مباح. بنابراین واداشتن نفس به صبر در برابر گناه تا فراهم آمدن امکان اشباع برخی خواستههای نفس از راه حلال، یکی از مصادیق کنترل نفس به شمار میآید. ازاینرو برخی روانشناسان، توانمندیِ به تأخیر انداختن خواستههای دل را نمونهای از خودکنترلی دانستهاند.۲
امام علی علیه السلام، غلبه بر نفس را به معنای ترک گناه دانسته، میفرماید:
غالبوا انفسکم علی ترک المعاصی یسهل علیکم مقادتها الی الطاعات.۳
بر ترک گناه بر نفس خویش غلبه کنید تا کشاندن آن به سوی طاعات آسان شود. ایشان در حدیث دیگری میفرماید:
طوبی لمن غلب نفسه و لم تغلبه و ملک هواه و لم یملکه.۴
خوشا بر آن که بر نفس خویش پیروز شده، مالک هوای نفسش شود.
نتیجه آنکه مقصود از کنترل نفس، برخوردی صحیح با تمایلات و غرایز نفسانی و اشباع آن از راههای صحیح و شرعی است و سرکوب هواها و غرایز نفسانی را به صورت مطلق، هیچ دینی تأیید یا توصیه نکرده است. اندیشمندان غیرمسلمان نیز به همین مطلب اعتراف کردهاند. دانیل گلمن هدف از تسلط بر نفس را تعادل هیجانها ـ و نه سرکوب آن ـ به شمار آورده، میگوید: «هدف، دستیابی به تعادل است، نه سرکوب کردن هیجانها. هر احساسی در جای خود ارزش و اهمیت خاص خود را دارد. زندگی بدون شور و احساسات، به زمین بایر سنگینی میماند که سرشار از بیحاصلی است و از غنای زندگی بریده و مجزا گردیده است».۵