249
رفتار اخلاقی انسان با خود

عقلانی داشته باشد و عقل را بر همه تمایلات و غرایز خویش تسلط بخشد. در غیر این صورت، او حیوانی بیش نیست و غالباً چنین افرادی گوی سبقت را در حیوانیت از همه حیوان‌ها می‌ربایند. استاد شهید مطهری راز پیکره واحد نبودن انسان‌ها را در این می‌داند که میان وجود انسان با شکل ظاهری‌اش و حقیقت انسان با ویژگی‌های انسانی او جدایی افتاده است و همه آن‌ها که شکل آدمیزاد دارند، به حقیقتِ آدمیزاد نایل نشده‌اند. او در بخشی از بحث خود دراین‌باره می‌گوید:

راز مطلب در نحوة وجود و واقعیت انسان نهفته است. انسان در نحوة وجود و واقعیتش، با همه موجودات دیگر اعم از جماد و نبات و حیوان‏ متفاوت است از این نظر که هر موجودی که پا به جهان می‏گذارد و آفریده‏ می‏شود، همان است که آفریده شده است؛ یعنی ماهیت و واقعیت و چگونگی‌هایش همان است که به دست عوامل خلقت ساخته می‏شود. اما انسان‏ پس از آفرینش، تازه مرحله اینکه چه باشد و چگونه باشد آغاز می‏شود. انسان آن چیزی نیست که آفریده شده است، بلکه آن چیزی است که خودش‏ بخواهد باشد؛ آن چیزی است که مجموع عوامل تربیتی و از آن جمله اراده و انتخاب خودش او را بسازد. به عبارت دیگر، هر چیزی از نظر ماهیت که چیست و از نظر کیفیت که‏ چگونه باشد، «بالفعل» آفریده شده، اما انسان از این نظر «بالقوه» آفریده شده است، یعنی بذر انسانیت در او به صورت امور بالقوه‏ موجود است که اگر به آفتی برخورد نکند، آن بذرها تدریجاً از زمینه وجود انسان سر برمی‏آورد و همین‌ها فطریات انسان‏اند و بعدها «وجدان» فطری‏ و انسانی او را می‏سازند.۱

وی همچنین می‌گوید:

انسان، برخلاف جماد و نبات و حیوان، شخصی دارد و شخصیتی. شخص انسان یعنی مجموعه جهازات بدنی او، بالفعل به دنیا می‏آید. انسان در آغاز تولد، از نظر جهازات بدنی مانند حیوانات دیگر بالفعل‏ است، ولی از نظر جهازات روحی، از نظر آنچه بعداً شخصیت انسانی او را می‏سازد، موجودی

1.. انسان در قرآن: ص۶۶.


رفتار اخلاقی انسان با خود
248

غیر این صورت، تمایلات و خواهش‌های نفسانی، هریک صاحب خود را به سوی خویش کشیده، شرایط دشواری برای او فراهم می‌آورد تاآنجاکه ممکن است یکی از آن‌ها غلبه کند و موجب شود آن فرد، یا به سمت مادیات و تمتعات دنیوی و شهوانی بشتابد و غرق در اشباع غرایز نفسانی شود، یا در امور روحانی یا حتی معنوی فرو رود و رهبانیت در پیش گیرد و ریاضت‌های نفسانی را به صورت افراطی انجام دهد و به امور جسمانی و سلامت بدن بی‌توجهی کند و سلامت جسم و عزت نفس خویش را تباه سازد. افتادن به هریک از این دو مسیر انحرافی، ناشی از ضعف رهبری عقل است؛ چرا که اگر عقل دارای قوّت لازم باشد، همه تمایلات انسان را خواهد شناخت و سپس با استعانت از منابع وحیانی مسیر صحیح را انتخاب کرده، آن‌ها را اداره می‌کند و مانع طغیان هریک از این تمایلات می‌شود. به همین دلیل قرآن کریم، بارها انسان را به تعقل و تفکر فرمان می‌دهد یا تشویق می‌کند و در روایات، محبوب‌ترین مخلوق نزد خدا «عقل»۱ و بالاترین فقر و نداری، «نداشتن عقل» دانسته شده است.۲

اصطلاح «خودمهارگری»، در متون دینی تقوا و خویشتن‌داری یا کنترل نفس نامیده می‌شود. این اصل نه فقط در متون دینی مهم‌ترین عامل تضمین سعادت بشر دانسته شده است، بلکه در علم روان‌شناسی نیز به طور جدی کانون توجه قرار گرفته است و به مثابه موضوع جدی و سرنوشت‌ساز در آینده فرد دانسته شده است. ازاین‌رو برای آموزش کنترل نفس و خویشتن‌داری، از دوران کودکی آغاز کرده، برای تقویت این ویژگی مهم، راهکارهای علمی کشف کرده‌اند. بر این اساس تقریباً همه صاحب‌نظران اتفاق نظر دارند که وجود توانایی مهار تمایلات و کنترل رفتار، یکی از عوامل اصلی اخلاق محسوب می‌شود.۳ بنابراین به نظر می‌رسد انسانیت زمانی تحقق خارجی می‌یابد و به فعلیت می‌رسد که انسان بتواند بر رفتار، تمایلات و غرایز خویش کنترل

1.. المحاسن: ج۱ ص۱۹۲ ح۶: عزتی و جلالی ما خلقت خلقا هو أحب إلی منک و لا أكملک إلا فیمن اُحبّ. به عزت و جلالم سوگند مخلوقی را نیافریدم كه دوست‌داشتنی‌تر از تو نزد من باشد و كامل نمی‌كنم تو را مگر با كسی كه دوستش دارم.

2.. الامالی، طوسی: ص۱۴۶ح۲۴۰: امام علی علیه السلام: لا عدم اعدم من عدم العقل: نیستی بالاتر از نبود عقل نیست؛ تحف العقول: ص۲۸۶: امام باقر علیه السلام: لا مصیبة كعدم العقل: مصیبتی بالاتر از نبود عقل نیست.

3.. آموزش رفتار، رفتار اجتماعی و قانون‌پذیری به کودکان: ص۱۵.

  • نام منبع :
    رفتار اخلاقی انسان با خود
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1392
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 8440
صفحه از 327
پرینت  ارسال به