233
رفتار اخلاقی انسان با خود

از منظر متون دینی، بی‌توجهی یا اهمال در حفظ سلامت بدن، به معنای تضییع حقوق جسم خویش و نادیده گرفتن احکام اخلاقی در ارتباط با آن است.۱ براین اساس همان‌گونه که پیش‌تر اشاره شد، جسم انسان مَرکبی است که روح او در آن حلول کرده و تعیّن یافته است. جسم، وسیله و ابزاری است که روح یا نفس هر کس بتواند با استفاده از آن، مراتب کمال را بپیماید و خود را به درجات عالیه برساند و نفس خویش را از مرتبه طبیعی به درجه الهی ارتقا دهد؛ هرچند ممکن است افرادی با ابزار جسم مادی، نفس خویش را از درجه انسانی به مراتب پست‌تر تنزل دهند و خود را به اسفل‌السافلین برسانند و از مصادیق «اولئک کالانعام بل هم اضل»۲ شوند.

به هر حال نگاه دین به دنیا و جسم مادی، نگاه ابزاری در جهت دستیابی به کمال و سعادت است.۳ این نگرش، مطلوبیت طول عمر و سلامت و عافیت را دو چندان می‌‌سازد و به آدمی انگیزه‌ای مضاعف برای استفاده بهینه از فرصت زندگی در دنیا در جهت دستیابی به درجات بالاترِ کمال و سعادت می‌بخشد. طول عمر و سلامت جسم، این فرصت و امکان را به انسان می‌‌دهد تا مراحل رشد و کمال و سعادت را یکی پس از دیگری بپیماید؛ اما مرگ زودهنگام، بیماری‌ها و نارسایی‌های گوناگون، این فرصت را از او می‌‌گیرد و امکان رشد و تعالی را از او سلب می‌‌کند. با این بیان، فلسفه دستورات عقل و دین درباره ضرورت مراقبت از جسم، و حرمت زیان رساندن عمدی به بدن خویش آشکار می‌‌شود و موجب می‌‌شود هر انسان مؤمن، به مراقبت از سلامت خود به صورت تکلیف شرعی و اخلاقی بنگرد و از آن برای دستیابی به هدف متعالی مزبور استفاده لازم را ببرد.

ب ـ ضرورت مراقبت از سلامت جسم

مراقبت از سلامت بدن، و تأمین سلامت برای جسم بیمار به اندازه‌ای حایز اهمیت است که نزد پیشوایان دین علیهم السّلام، دانش پزشکی یکی از دو قسم علم به‌شمار آمده

1.. ر.ک: رساله حقوق امام سجاد علیه السلام: ص۳۳.

2.. اعراف:۱۷۹.

3.. ر.ک: نهج البلاغة: خطبۀ ۱۳۳ که امام علی علیه السلام در وصف دو دسته از مردم که دو نگاه متفاوت به دنیا دارند میفرماید: انما الدنیا منتهی بصر الاعمی لا یبصر من وراءها شیئاً و البصیر ینفذها بصره و یعلم انّ الدار وراءها، فالبصیر منها شاخص و الاعمی الیها شاخص، و البصیر منها متزود و الاعمی لها متزود.


رفتار اخلاقی انسان با خود
232

امانت خداوند در اختیار او قرار گرفته و بخشی از وجود او به‌شمار می‌‌رود. بنابراین رفتار انسان با جسم خویش، از منظری به بهداشت و علوم پزشکی، از منظری دیگر به علم فقه، و از منظر سوم به علم اخلاق ارتباط خواهد داشت. ازاین‌رو به همان اندازه که اصلاح رفتار با جسم خویش و پاسداری از امانت خداداد می‌‌تواند رفتار اخلاقی و از زمره رفتارهای پسندیده و نیکو باشد، به همان اندازه سستی و بی‌مبالاتی در تأمین سلامت جسمانی خویش، یکی از مصادیق خیانت و اهمال در نگه‌داری امانت خدا به‌شمار می‌آید. بنابراین بحث از آن نیز به علم اخلاق مرتبط و نیز مفید و کارگشاست.

نکته دوم این‌ است که اگرچه جسم انسان از نظر اهمیت، در مرتبه پایین‌تر از روح و جان قرار دارد و حقیقت آدمی به روح اوست و جسم فقط قالبی است که روح در آن حلول می‌کند و آثار وجودی خود را از طریق جسم نمایان می‌سازد، اما این سخن بدان معنا نیست که جسم آدمی ارزش ندارد و هیچ‌گونه توجهی نمی‌طلبد و هیچ حقی بر انسان ندارد. معارف دینی به‌روشنی دراین‌باره اظهار نظر، و تکلیف هر فرد را در ارتباط با جسمش مشخص کرده است. بنابراین گرچه جسم برای نیل به سعادت و کمال روح، ابزاری بیش نیست، امّا از پرداختن به آن نمی‌توان غافل شد. چه بسیار افرادی که در تأمین سلامت جسمانی خود سستی و اهمال ورزیدند و در نتیجه به‌سبب ابتلا به انواع بیماری‌های جسمانی، از دستیابی به مدارج عالی کمال و سعادت محروم شدند. بر این اساس، سلامت جسم انسان هدفی در اخلاق به‌ شمار می‌آید؛ اما نه هدف غایی، بلکه هدفی میانی برای دستیابی به هدف عالیِ کمال و سعادت.

الف ـ سلامت جسم؛ هدف میانی

گفتیم سلامت جسم، هدفی بالذات اما میانی است؛ یعنی هدف عالی و غایت بالذات نیست. آنچه به منزله غایت در اخلاق مطرح است، روح سالم و کمال و سعادت اوست. بدیهی است فقط با تأمین سلامت جسم می‌توان هم شکر نعمت خداداد را دراین‌خصوص به‌جا آورد، و هم زمینه را برای دستیابی به هدف عالی فراهم آورد. بنابراین سخن از رفتار اخلاقی انسان با خود در حوزه جسم خویش، از جمله موضوعات مهمی است که در این بخش باید به آن توجه شود.

  • نام منبع :
    رفتار اخلاقی انسان با خود
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1392
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 8177
صفحه از 327
پرینت  ارسال به