23
رفتار اخلاقی انسان با خود

تصدیق به اینکه آن کار برای او زیان‌بار و شر است، از انجام‌دادن آن خودداری می‌کند. ولی انسان در برخی از کارها، بر اثر ممارست، تمرین و تکرار، به تأمل و تفکر نیاز ندارد، بلکه به صورت خود‌کار عمل می‌کند؛ همانند شخص بخشنده هنگام بخشش و کمک به مستمندان، یا فرد شجاع در رفتن به میدان نبرد و حمله به دشمن. در وجود این‌گونه افراد، بخشش یا شجاعت بر اثر تکرار، به صورت ملکه درآمده است. ازاین‌رو بخشش و شجاعت یا امثال این صفات، به مثابه «طبیعت ثانویة» آنان جلوه می‌کند به‌گونه‌ای که برای انجام‌دادن آن رفتارها، به محاسبه و تفکر نیازی نیست و بدون مقدمه وارد عمل می‌شوند.۱ این حالت که به سبب آن، کار به‌آسانی، و بدون نیاز به تفکر و تروّی از نفس صادر می‌شود، ملکه یا سجیه یا خصلت نامیده می‌شود. ابن‌خلدون در بیان معنای ملکه می‌گوید:

ملکه‌ها جز به تکرار افعال به وجود نمی‌آیند؛ زیرا فعل ابتدا واقع شده و سپس، از آن صفتی به ذات انسان باز می‌‌گردد و با تکرار آن فعل، صفت به «حال» تبدیل می‌‌گردد. این حال، صفت غیرراسخ در نفس است که با افزایش تکرار، آن حال به «ملکه» یعنی به صفت راسخ تبدیل می‌‌شود.۲

بنابراین براساس نظر ابن‌خلدون، «ملکه» صفتی است که در ضمیر انسان پایدار شده است، و رفتاری که آن ملکه بدان تعلق دارد بدون نیاز به تأمل و توجه می‌تواند از فاعلش صادر شود. این همان معنایی است که پیش‌تر، برخی صاحب‌نظران در تعریف «خُلق» بیان کرده بودند. البته باید توجه داشت که ملکات انسان فقط به خُلقیات تعلق ندارد و علوم و مهارت‌ها نیز با ملکات استقرار می‌یابند.۳ ازاین‌رو تفاوت «خُلق» با «ملکه» در این خواهد بود که «خُلق» به صفات نفسانی انسان اختصاص دارد و خوب و بد رفتار او را موجب می‌شود؛ اما «ملکه» فقط به حوزه اخلاق ارتباط ندارد و اعم از آن است. بنابراین فقط «ملکاتی که به صفات نفسانی انسان ارتباط دارد» با موضوع پژوهش ما ارتباط خواهد داشت.

1.. نهایة الحکمة: ص۲۰۵.

2.. مقدمة ابن خلدون: ص۶۴۹؛ ر. ک: اخلاق ناصری: ص۶۵.

3.. مقدمة ابن خلدون: ص۴۸۰.


رفتار اخلاقی انسان با خود
22

۲. انواع رفتارها: رفتارها از یک منظر به دو دسته «بازتابی»۱ و «غیربازتابی» یا «کنش»۲ تقسیم می‌شوند. رفتارهای بازتابی، رفتارهایی هستند که در آن بین محرک و پاسخ، ادراک (ذهن) واسطه نشده است؛ بنابراین رفتارهای بازتابی، هیچ معنایی ندارند. رفتارهای بازتابی انسان، مانند هذیان‌گویی در عالم خواب و بی‌هوشی، و برخی حرکات اعضا و جوارح است که به صورت ناخودآگاه از انسان صادر می‌شود. اما رفتارهای غیربازتابی، رفتاری‌هایی هستند که در آن بین محرک و پاسخ، ذهن یا ادراک قرار گرفته است. این رفتارها «رفتارهای معنادار» خوانده می‌شوند.

۳. واژه «رفتار» از آن‌رو که از نظر بار معنایی خنثی است، می‌‌تواند دارای صفتی شود تا بار معنایی آن را مثبت یا منفی کند. ازاین‌رو ممکن است دارای صفت نیک و پسندیده، یا صفت بد و ناپسند شود؛ مانند «رفتار نیک و پسندیده» و «رفتار زشت و ناپسند». بنابراین فرد صاحب رفتار هیچ‌گاه به صرف صدور رفتاری از او، به صفت اخلاقی متصف نمی‌شود؛ زیرا آن رفتار ممکن است مفهوم خاص اخلاقی در پی نداشته باشد. البته اگر رفتار صادرشده، نیک و بد باشد فاعل آن نیز به نیک و بد متصف می‌شود و به او «خوش‌رفتار» یا «بدرفتار» می‌‌گویند.

۴. همان‌گونه که پیش از این نیز گذشت، رفتارها از یک منظر به رفتارهای ارتباطی و غیرارتباطی تقسیم می‌شوند. رفتارهای ارتباطی که بخش اعظم رفتارهای انسان است دو دسته‌اند: رفتارهای انسان با خود، و رفتارهای او با غیر خود. قسم دوم نیز به رفتارهای انسان با خدا، همنوعان و طبیعت تقسیم می‌شود.

ب ـ ملکه

انسان در کارهایی که با اراده و اختیار خود انجام می‌دهد، غالباً به تدبر و تفکر محتاج است؛ یعنی هر کاری که بخواهد انجام دهد، ابتدا خودِ آن کار، سپس سود و زیان و خیر و شری را که بر آن مترتب است تصور می‌کند. پس از تصدیق به منافع و اینکه انجام دادن آن کار برای او مفید است، درباره آن میل و شوق می‌یابد و پس ضرر و از گذراندن این مراحل، تصمیم می‌گیرد آن را انجام دهد؛ یا در صورت

1.. Reflexive.

2.. Act.

  • نام منبع :
    رفتار اخلاقی انسان با خود
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1392
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 8726
صفحه از 327
پرینت  ارسال به