کمال و نفع خویش است؛ زیرا او با دیدن احوال ناگوار آن مسکین، اندوهگین و غمناک میشود و با احسان خود، در واقع میخواهد آن غم و اندوه را از خودش برطرف سازد.۱
ایشان در المیزان به لذتجویی او اشاره کرده، میگوید:
انسان در هر عملی که انجام میدهد، لذتی را در نظر میگیرد که یا لذّت مادی و بدنی است، مانند لذت غذا، نوشیدنی، ازدواج و امثال آن؛ و یا لذت فکری است، مانند لذت ترقی، انس، مدح، فخر، نام نیک، انتقام، ثروت، امنیت و صدها نظایر آن.
این لذاید است که عمل و متعلقات عمل انسان را در نظر او زینت میدهد و خداوند، آدمی را به وسیله همین لذتها تسخیر نموده است.
اگر این لذایذ نبود، بشر در صدد انجام هیچ عملی برنمیآمد و در نتیجه، آن غرضی را که خداوند از آفرینش در نظر داشته و همچنین نتایج تکوینی از قبیل بقای شخص و دوام نسل، هرگز حاصل نمیشد.
اگر در خوردن و آشامیدن و زناشویی لذتی نبود، هیچ وقت انسان حاضر نبود برای رسیدن به آن، اینهمه رنج و زحمت بدنی و ناملایمات روحی را تحمل کند و در نتیجه نظام زندگی مختل میشد و افراد از بین رفته و نوع بشر منقرض میگشت و حکمت تکوین و ایجاد، بدون شک لغو میگردید.۲
قرآن کریم در چند آیه به این موضوع تصریح کرده است و از آیات فراوان میتوان برای حب ذات آدمی و منفعتطلبی او استفاده کرد و ثابت کرد این موضوع، مورد تأیید خداوند متعال است. از جمله در سوره عادیات، به نفعطلبی انسان تصریح شده است: (وَ إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیرِ لَشَدِیدٌ)؛ و بهراستی انسان بسیار شیفته خیر است. گرچه برخی مفسران، این «خیر» را فقط مال دنیا دانستهاند، علامه طباطبایی آن را مطلق خیر دانسته، معتقد است انسانْ طالب هر خیر یا منفعتی است.۳ افزون بر این قبیل آیات، بشارتهای پرشمار قرآن در مقام وعده پاداش اعمال نیکِ مؤمنان،