209
رفتار اخلاقی انسان با خود

با نابود کردن طمع، بقای عزت خود را طلب کن و با عزتِ حاصل از ناامیدیِ از مردم، ذلتِ حاصل از طمع‌ورزی را برطرف ساز و با همت بلند، عزتِ حاصل از ناامیدی از مردم را به دست آور.

• حدود احساس عزت نفس

احساس عزتمندی، به معنای احساس توانمندیِ مطلق و همه‌جانبه نیست، بلکه مشکک است و شدت و ضعف می‌یابد؛ ازاین‌رو در آن افراط و تفریط ممکن است. برای مثال، ارسطو و بسیاری از پیروانش به میانه‌روی در صفات اخلاقی تأکید داشتند. از دید ارسطو، هر فضیلتی حد وسط افراط و تفریط است. «شجاعت، حد وسط بزدلی و بی‌پروایی است؛ عزت نفس حد وسط خودخواهی و خاکساری است؛ نکته‌سنجی حد وسط لودگی و خشکی است؛ آزرم حد وسط کمرویی و دریدگی است».۱ قرآن کریم با تأیید امکان عزت انسان، عزتمندیِ واقعی را از آن خدا دانسته، اصالت و دوام آن را فقط از آنِ پروردگار می‌داند؛ اما پیامبران‌ علیهم السّلام و مؤمنان و پیروان آنان را به سبب ارتباطشان با خداوند و پیوندشان با عزیز واقعی، عزیز می‌شمارد. ازاین‌رو گاه عزت را به ذات مقدسش اختصاص می‌دهد۲ و گاه آنان را نیز از عزت برخوردار می‌داند.۳ البته خداوند در قرآن کریم عزت برخی مشرکان و کفار را نیز نفی نمی‌کند، اما آن عزت را به دلیل ذاتی نبودن، زوال پذیر بودن و نداشتن ثبات، عزت واقعی و حقیقی نمی‌داند.۴ به این ترتیب عزت نفسی که در آن، آدمی ارزشمندیِ خود را مطلق و ذاتیِ خود دانسته، در طول عزت پروردگار به شمار آورد، موجب خواهد شد که به دام رذایل دیگری همچون عجب، غرور و کبر گرفتار آید و زمینه هلاکت خویش را فراهم آورد. ازاین‌رو علامه طباطبایی شرط دستیابی به عزت واقعی را اتصال به منبع اصلی آن، یعنی ذات مقدس پروردگار می‌داند و در ذیل آیه ۱۰ از سوره فاطر می‌نویسد:

اینکه چیزی قاهر باشد و نه مقهور، یا غالب باشد و شکست‌ناپذیر، مختص به خدای عز و جل است؛ چون غیر از خدای عز و جل، هر کسی را فرض

1.. تاریخ فلسفۀ غرب: ص‌۲۶۰.

2.. فاطر: ۱۰: (مَن كَانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعاً).

3.. منافقون:۸: (وَللهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ).

4.. ر. ک: بقره: ۲۰۶ و سورۀ ص: ۲، ۸۲.


رفتار اخلاقی انسان با خود
208

اعتماد‌به‌نفس خویش می‌شود. بنا بر این اگر‌چه معنای دیگرِ قطع امید از مردم، اتکا و اعتماد‌به‌نفس خویش است، این معنا با توکل هیچ‌گونه منافاتی ندارد و توکل همانند تقویت‌کننده‌ای است که جرئت و جسارت آدمی را در اعتماد به توانمندی‌های خود، و قطع امید از مخلوق مضاعف می‌کند‌. به همین دلیل از امام صادق‌ علیه السلام نقل شده است:

ان الغنی و العز یجولان فاذا ظفرا بموضع التوکل اوطنا.۱

بی‌نیازی و عزت جولان می‌دهند؛ پس آنگاه که به جایگاه توکل می‌رسند، آنجا را به منزله وطن برمی‌گزینند.

مجلسی اول در شرح خود بر کافی هنگام شرح این حدیث شریف می‌نویسد:

و کأنه استعارة تمثیلیه لبیان ان الغنا و العز یلزمان التوکل فإن المتوکل یعتمد علی الله و لا یلتجیء الی المخلوقین فینجو من ذل الطلب و یستغنی عنهم‌، فإن الغنا غنا النفس لا الغنا بالمال مع أنه سبحانه یغنیه عن التوسل الیهم علی کل حال.۲

امام باقر علیه السلام نیز در دعای خود به پیشگاه خداوند عرض می‌کند: «اللهم اغننی بالتقوی و اعزنی بالتوکل؛۳ خدایا با پرهیزکاری مرا بی‌نیاز کن و با توکل، مرا عزیز گردان».

البته نباید تأثیر بلند‌همتی را بر افزایش اعتماد‌به‌نفس و موفقیت انسان برای رسیدن به اهدافش فراموش کرد؛ زیرا همت بلند، بر عزم و اراده و اعتماد بر توانمندی‌های خداداد و نیز بر توکل آدمی می‌افزاید. لذا امام باقر علیه السلام بر این نکته تصریح کرده، می‌فرماید:

و اطلب بقاء العز بإماتة الطمع و ارفع ذل الطمع بعز الیاس و استجلب عز الیاس ببعد الهمة.۴

1.. الکافی: ج۲‌ص۶۵‌ح۳؛ كشف الغمة: ج۲‌ص۴۲۳: و قال علیه السلام انى لا ملق أحیانا فأتاجر الله بالصدقة و قال لا یزال العز قلقا حتى یأتی دارا قد استشعر أهلها الیأس مما فی أیدی الناس فیوطنها.

2.. مرآة العقول: ج۸ص۲۱. مثل اینکه یک استعارۀ تمثیلی بیان شده تا بفهماند که بی‌نیازی و عزت با توکل ملازمند. پس همانا توکل کننده به خدا اعتماد می‌کند و دست به سوی مخلوق دراز نمی‌کند در نتیجه از خواری درخواست نجات می‌یابد و از مردم بی‌نیاز می‌شود. پس همانا بی‌نیازی در گرو بی‌نیازی نفس انسان است نه به معنای بی‌نیازی مالی زیرا خداوند سبحان در هر حال او را از متوسل شدن به مردم بی‌نیاز می‌سازد.

3.. جمال الاسبوع: ص۲۴۶.

4.. تحف العقول: ص۲۸۶.

  • نام منبع :
    رفتار اخلاقی انسان با خود
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1392
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 8193
صفحه از 327
پرینت  ارسال به