در متون دینی، احترام نفس و احساس خودارزشمندی در درون، یکی از اصول مهم رفتار انسان با خود قلمداد شده و علیرغم اینکه فروتنی و شکستهنفسی در برابر خدا و همنوعانْ فضیلت است، هرگز به او اجازه داده نشده است تا با برخی رفتارهای خاص، زمینه تحقیر خویش را فراهم آوَرد و خود را خوار کند و احترام خویشتن رانادیده بگیرد یا پایمال سازد. بر این اساس، برای احساس خودارزشمندی مثبت میتوان فوایدی استخراج کرد که برخی از آنها عبارت است از:
۱. امتناع از آلوده کردن خود به گناه، حتی اگر منافع مادی بسیاری در پی داشته باشد؛
۲. نفروختن خود به دنیا، یا به عبارت روشنتر، صرف نکردن عُمر گرانمایه و همه همت خود برای به دست آوردن دنیا، و آخرت را سپر بلای دنیا قرار ندادن؛
۳. خوار نکردن خود نزد مخلوق، برای دستیابی به منافع دنیوی، اگرچه ارزشمند باشد؛
۴. اظهار عجز و نیاز در پیشگاه خدا؛
۵. استفاده از فرصت عمر (سبقت در کار خیر، خدمت، عبادت و بندگی)؛
۶. حزن درونی به سبب نگرانی از فرجام ناخوشایند؛
۷ـ مراقبت و پرهیز مستمر از ابتلائات و آلودگیها.
همه این آثار و پیامدها، از متون دینی نیز قابل استفاده است و در فصول پیشین به آن متون اشاره کردهایم. بنابراین آگاهی به جایگاه، مرتبه و منزلت انسان در میان موجودات و منزلت او در پیشگاه خداوند، و احترام به او از دوران کودکی در خانه و جامعه، از او موجودی محترم و برخوردار از کرامت نفس میسازد و کسی که از این مرتبه و منزلت آگاه شود و از احساس خودارزشمندی برخوردار باشد، نفس خویش را محترم میشمارد و در رفتار و تعامل با خود، همه تلاش خویش را به کار میگیرد تا از حرمت و کرامت خویش پاسداری کند. او این نعمت خداوند را ارج مینهد و ثابت میکند که شایسته این جایگاه و منزلت بوده است. بر این اساس هر رفتاری که در جهت محافظت و رعایت احترام نفس، اعم از نفس خود و دیگران انجام شود، با رعایت اصل بندگی خدا و توجه به فقر مطلق در برابر ذات بیانتهایش، از نظر اخلاقی پسندیده است و هر رفتاری که زمینهساز از بین رفتن و