کنند. خویشتنپذیری در این معنا صرفاً به منزله آن است که شما از خودتان به سبب ناکامل بودن ناامید نمیشوید و اظهار نارضایتی نمیکنید. شما خود را به رغم معایبی که دارید، فردی اساساً باارزش تلقی میکنید.۱
۲. شناخت ویژگیهای شخصی
آنچه به شناخت اختصاصی انسان از خود بازمیگردد، آگاهی از ویژگیهای شخصی است. این ویژگیها ممکن است کاملاً منحصر به فرد باشد، و گاه میان افراد بسیاری مشترک است. مسلّم و یقینی این است که ویژگیهای اختصاصی افراد، میان همگان مشترک نیست و اشتراک آن با برخی همنوعان نیز آشکار و یکسان نیست. ازاینرو از آن به ویژگیهای اختصاصی یا فردی یاد میشود. ویژگیهای فردی به دلیل اختصاصی بودن، متنوعتر از مصادیق مربوط به شناخت نوعی است. از سوی دیگر، تفاوت ویژگیهای هر فرد با فرد دیگر،اختلاف رفتارهای افراد بشر با یکدیگر را بیش از گذشته موجّه و مدلل میسازد. تنوع ویژگیها به اندازهای است که امکان شمارش آن وجود ندارد. برای مثال، آگاهی انسان به استعدادها، توانمندیها، حساسیتها، علایق، حب و بغضها و ضعفهای خویش در ابعاد جسمی، فکری، روحی و روانی، شناختی اختصاصی از خود را پایهریزی میکند. ازاینرو در برخورد با دیگران و مواجهه با حوادث، کسی که از حلم و بردباری فراوان برخوردار است، در مقایسه با کسی که بر اعصاب خود مسلط نیست، رفتاری کاملاً متفاوت خواهد داشت و این اختلاف در رفتار، از اختلاف آنان در ویژگیهای فردی و شخصی ناشی شده است.
البته باید دانست که شناخت اختصاصی انسان از خود، معمولاً از راه تجربه و شهود به دست میآید؛ گرچه گاه میتوان از دیدگاه دیگران بهرهمند شد. بیتردید کسانی که با یکدیگر معاشرت و تعامل فراوان دارند، از بسیاری ویژگیهای شخصیتی یکدیگر آگاه میشوند. بنابراین یکی از منابع شناخت خود، دیدگاه نزدیکان درباره ماست. از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود: احب اخوانی من