185
رفتار اخلاقی انسان با خود

برگزیند و تمایلات حیوانی خویش را مهار کند و عنان آن را به دست عقل خویش بسپارد، یا اینکه بدون پیروی از عقل، غرایز حیوانی خویش را افسار‌گسیخته رها کند و در پی ارضای آن‌هاروان شود.

این ویژگی، یعنی همراه داشتن دو نوع گرایش عقلانی و حیوانی، این امکان را برای آدمی فراهم کرده است که با مهار گرایش‌های حیوانی‏اش و رفتار بر مبنای خرد، خود را از مرتبه ملائک نیز بالاتر بَرد یا با سرکوب عقل خود و پیروی از خواسته‏های حیوانی، و نیز به‌کارگیری عقل در مسیر بهره‌مندیِ هرچه بیشتر و بهتر از هواهای نفسانی پست، از مرتبه حیوانی نیز پست‏تر شود و مصداق آیه شریفه (أولئِک کالْأنْعامِ بَلْ هُمْ أضَلُّ)۱ باشد. ازاین‌رو اقتضای طبیعت انسان، آن است که صاحب اختیار باشد تا در دوراهی‏های عقلانی و نفسانی، قدرت انتخاب و اختیار یکی، و ترک دیگری را داشته باشد، و البته همه ارزش‏ها و کمالات آدمی نیز هنگام انتخاب نوع رفتار و گفتارش، نمایان می‌شود و با گفتار و کردارش، کمالات خویشتنِ خویش را می‌سازد و آن را نمایان می‏کند.

ط ـ انسان، موجودی آزاد و آزادی‌خواه

لازمه اعطای اختیار، آزادی نیز هست؛ یعنی اگر ویژگی انسان بودن اقتضا کرده است که خداوند به او اختیار دهد تا با انتخاب خود رفتارهایش را انجام دهد، همین ویژگی اقتضا می‌کند که او آزادی عمل نیز داشته باشد و مجوز سلب آن را به کسی ندهد. یعنی خداوند انسان را تکویناً آزاد آفرید و دین نیز آزادی او را به رسمیت شناخت. بنابر‌این حتی در مهم‌ترین امور همچون ایمان به خدا، آزادی او کانون تأیید و تأکید قرار گرفت. و خداوند آزادی را از او سلب نکرد و اجازه انتخاب را از او نگرفت:

(لا إِکرَاهَ فی الدِّینِ قَد تَّبَینَ‏ َالرُّشْدُ مِنَ الْغَی‏ ِفَمَن یکفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یؤْمِن بِاللهَ فَقَدِ اسْتَمْسَک بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَی ‏لا انفِصَامَ لَهَا وَ اللهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ).۲

در دین هیچ اجباری نیست؛ راه راست از گمراهی به روشنی آشکار شده است. پس هر کس که به طاغوت کفر ورزد و به خداوند ایمان آورد، یقیناً به دستاویزی استوار چنگ زده است که آن را هیچ گسستی نیست؛ و خداوندْ شنوای داناست.

1.. اعراف: ۱۷۹.

2.. بقره: ۲۵۶.


رفتار اخلاقی انسان با خود
184

(هَلْ أتی ‏عَلَی الْإِنْسانِ حینٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ یکنْ شَیئاً مَذْکوراً).۱

آیا بر انسان روزگاری نگذشت که هیچ چیز قابل ذکری نبود؟

بنابراین اصل خود‌ارزش‌گذاری و آگاهی نسبت به حرمت نفس، امری ضروری و «حق» است و هرکس باید از جایگاه اصلی و منزلت واقعی خویش آگاه شود.

ح ـ انسان، موجودی صاحب اختیار

به‌طور‌کلی آنچه باعث تمایز انسان از غیر انسان، اعم از فرشتگان و حیوانات شده است، وجود موهبت اختیار است. انسان با اختیار خود به انجام دادن یا ترک افعال قادر است؛ در‌حالی‌که فرشتگان خدا از‌آن‌رو که مجردند یا به عبارت دیگر به دلیل اینکه عقول مجرده هستند، فاقد هرگونه گرایش یا تمایل حیوانی هستند و در ضمیر آنان هیچگاه گرایش به انجام دادن یا ترک عملی خاص وجود ندارد. بنابراین آنان در انجام دادن افعال خود هیچ‌گاه بر سر دوراهی قرار نگرفته، همواره به طاعت و بندگی و نیز خشوع و خضوع در پیشگاه خالق هستیبخش خود مشغول‌اند و مخالفت از خداوند برای آنان متصور نیست. همچنین حیوانات بدان جهت که فاقد قوه عاقله هستند و غریزه یگانه عامل به‌حرکت‌درآورنده آنان است، تابع شهوات و غرایز حیوانی خود هستند و کاری بیش از آن، از آن‌ها ساخته نیست. به همین دلیل تخلف از گرایش و تمایل غریزه، از آنان برنمی‌آید. در کنار این دو نوع مخلوق خدا که هریک فقط واجد یک نوع گرایش و تمایل‌اند، انسان آفریده شد. او موجودی است که در ضمیرش دو نوع گرایش نهفته شده و همین عامل او را از مخلوقات دیگر خدا متمایز کرده است. انسان از یک سو به سبب برخورداری از تمایلات حیوانی و مادی و طبیعی، به انجام دادن رفتارهایی که تمایلات حیوانی او را ارضا می‌کند راغب است؛ و از سوی دیگر، برخورداری از موهبت عقل و خرد و فطرت او را به اعمالی فراتر از گرایشات حیوانی فرا‌می‏خواند. بنابراین انسان ذاتاً دارای دو نوع گرایش است و لاجرم، اراده و اختیار انتخابِ یکی از دو نوع گرایش، یا برقراری نوعی تعادل و توازن در برطرف کردن تمایلاتش در نهاد او به ودیعه گذارده شده است. او آزاد است که رفتار خویش را بر مبنای دستورهای عقل

1.. دهر: ۱.

  • نام منبع :
    رفتار اخلاقی انسان با خود
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1392
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 7266
صفحه از 327
پرینت  ارسال به