متون دینی در زمینه مواجهه شناختی (عقلی) انسان با خود، حقیقت انسان را برخوردار از کرامت و حرمت ذاتی، و نیز برخوردار از هویت غیرمستقل و وابسته به خدای قادر، غنی و فیاض میداند و ضمناً بر شناخت واقعی هر فرد درباره خود نیز تأکید میکند.
از دیدگاه متون دینی، انسان در مواجهه احساسی (قلبی) با خود، میبایست از حس کرامت نفس و حس عزت نفس یا حس خود توانمندی برخوردار باشد. همچنین احساس شرم از خود و حبّ ذات هدایت شده از مهمترین احساسهایی است که انسان در مواجهه احساسی با خود بدان نیازمند است.
و بالاخره در مواجهه رفتاری با خود در دو حوزه رفتار با جسم و رفتار با روح و روان خود باید بکوشد تا ارزشهای اخلاقی را مورد شناسایی قرار داده و کنتزل نفس خویش را در اختیار بگیرد و عقل را حاکم کند.
ساختار فصلهای کتاب
کتاب حاضر، هفت فصل دارد که معرفی آنها به شرح ذیل است:
در فصل اول، به تعریف مفاهیم و بیان کلیات پرداخته شده است. در این فصل، تعریف واژگانی همچون «رفتار»، «اخلاق»، «ملکه»، «خود»، «نفس» و مراتب آن، مفهوم رفتار اخلاقی و بیان رابطه اخلاق با رفتار و موضوع اصالت رفتار یا فضیلت، بررسی شده است.
فصل دوم درباره مبانی رفتار اخلاقی با خود است. این فصل در سه بخش، بهتفصیل به مبانی خداشناختی، انسانشناختی، و جهانشناختی پرداخته است. تلاش شده آنچه به منزله پیشفرض برای بحث درباره رفتارهای اخلاقی انسان با خود لازم است، کانون توجه قرار گیرد.
فصل سوم، به بررسی مفهوم، اهمیت و هدف از اصلاح رفتار اخلاقی انسان با خود، و نیز انواع رفتارهای ارتباطی پرداخته است. در این فصل ضمن بیان ابعاد رفتارهای انسان و حوزههای رفتاری او، اهمیت و تأثیرگذاری رفتار اخلاقی انسان با خود، بیش از حوزههای رفتاری دیگر دانسته شده و از تأثیر چشمگیر رفتار اخلاقی انسان با خود در اصلاح رفتارهای او در همه حوزههای رفتاری سخن گفته شده است. در این فصل، رفتارهای درونشخصی و اصلاح رفتار و تعامل انسان با خود،