به نظر متخصصان، هیجانها نه فقط نظام انگیزشی مهمی را تشکیل میدهند؛ بلکه تشکیل دهنده نظام انگیزشی اولیه نیز هستند.۱
عواطف، محصول نگرش انسان و باور اوست و اتفاق بیرونی، زمینه باور ذهنی را ـ که گاه مطابق با واقع و گاه نامطابق با واقع است ـ فراهم می آورد.۲ برای مثال، به خدمت گرفتن مربی روانشناس، به منظور التیام و تقویت روحیه اعضای تیم فوتبال صورت میگیرد. ضعف روحیه بازیکنان ممکن است به دلیل شکست در چند مسابقه بوده که موجب شده اعتمادبهنفس و خودباوری آنها از دست برود و نتوانند از مهارتشان در مسابقات بهخوبی بهره برند.
وجوه مشترک این عوارض، ناشی از هیجانزدگی، تحریک عواطف غیراختیاری بودن و تااندازهای قابل کنترل بودن آن است.
عاطفی بودن و ابراز احساسات و عواطف، به تنهایی مطلوب و انسانی است و حتی قرآن کریم نیز آن را تمجید کرده است؛۳ اما زمانی از ارزش کامل برخوردار خواهد شد که آمیخته با نیت خالص و برای تقرب به خدا باشد.۴
تحریک احساسات و عواطف، غیرارادی صورت میگیرد؛ اما کنترل و مهار آن در ابراز و کتمان کردن، در اختیار انسان است. ازاینرو گاه ضرورت اقتضا میکند عواطف خود را مهار کنیم و مانع نمود خارجی آن شویم.
همانگونه که احساسات و عواطف قابل مهار کردن یا سرکوب شدن است قابلیت ایجاد و تقویت نیز دارد. روایات بسیاری، به این نکته تصریح کردهاند.
ﻫ ـ انسان، موجودی مکلف (مسئول)
از جمله حقوق طبیعی انسان، حق آزادی اوست. قرآن کریم، آزادی را به مثابه مهمترین حقِ برگرفته از اصل احترام به بشر پذیرفته است و پذیرش دین و ایمان به ذات مقدس خدا را نیز ـ که مهمترین دستورالعمل ادیان به انسانها بوده است ـ به اجبار و اکراه قرار نداده است. ازاینرو نقش پیامبران را فقط تبیین راه درست از