لذتطلبی. چنین ویژگیهایی، در درون هر انسان شهود میشود و جزو شناخت او از خود قرار میگیرد. بُعد دوم شناخت از خود، تقریباً اختصاصی است، یا ممکن است اختصاصی باشد. انواع علایق شخصی، استعدادها، قابلیتها، ضعفها، ناتوانیها و برخی حبّ و بغضها از جمله خودآگاهیهایی است که میان همه افراد نوع بشر مشترک و یکسان نیست.
شناخت اختصاصی، به دو بخش تقسیم میشود: قسم نخست، باورهای مربوط به امور اخلاقی است؛ اما قسم دوم آن، به اخلاق ارتباط ندارد. برای مثال، اینکه فردی بداند از حافظه قوی برخوردار است، یا در فهم ریاضی استعداد دارد، شناختی است که به اخلاق و موضوع بحث ما ارتباط ندارد.
آگاهی هر کس به رفتارهای خویش را میتوان نوعی شناخت خود دانست. آنگونه که قرآن کریم میفرماید: (بَلِ الْإِنْسانُ عَلی نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ وَ لَوْ ألْقی مَعاذِیرَة).۱
علامه طباطبایی درباره این آیه و آگاهی انسان به خود مینویسد:
و کلمة «بصیرت» به معنای رؤیت قلبی و ادراک باطنی است، واطلاق این بصیرت بر خود انسان، یا از باب «زید عدل است» میباشد، و یا تقدیر آن «الانسان علی نفسه ذو بصیرة» است... و معنای آیه این است که انسان، صاحب بصیرت بر نفس خویش است، و خود را بهتر از هر کس میشناسد، و اگر با ذکر عذرها از خود دفاع میکند، صرفاً برای این است که عذاب را از خود برگرداند.۲
البته این آیه شریفه، مربوط به آگاهی انسان به نفس خویش در روز حساب و هنگام حاضر شدن در محشر و پیشگاه عدل خداوند است؛ اما به دلیل اطلاق آیه، و نیز روایات معصومان علیهم السّلام در استفاده از آیه در موارد مربوط به دنیا، میشود استدلال کرد که این آیه شریفه به قیامت اختصاص ندارد و انسان همواره شاهد نفس خویش و رفتارها و حتی خطورات قلبی و افکار خود است. امام صادق علیه السلام در پاسخ به کسی که از کمترین اندازه خواب (خفقه) میپرسد که به بطلان وضو میانجامد، میفرماید: