شدند؛ اما گاه از قصههای قرآن ویژگیها و اطلاعاتی درباره سرشت آدمی شناخته میشود که برای خودشناسی کارآمد است. یکی از آن داستانها سرگذشت حضرت یوسف علیه السلام است که چند آیه از آن را بررسی میکنیم. قرآن کریم، داستان یوسف را دارای نشانههایی برای پرسشگران، در تشخیص راه درست از نادرست میداند و میفرماید:
(لَّقَدْ کأنَ فی یوسُفَ وَ إِخْوَتِهِ ءَایاتٌ لِّلسَّائلِینَ).۱
همانا در حکایت یوسف و برادرانش، برای دانشطلبان و اهل تحقیق، عبرت و حکمتِ بسیار مندرج است.
یکی از آیات این سوره، زیبا جلوه دادن برخی رفتارهای زشت را از جمله اقدامات نفس آدمی برشمرده، گفته یعقوب علیه السلام به فرزندان خطاکارش را نقل میکند:
(وَ جَاءُو عَلی قَمِیصِهِ بِدَمٍ کذِبٍ قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَکمْ أنفُسُکمْ أمْرًا فَصَبرٌْ جَمِیلٌ وَ اللهُ الْمُسْتَعَانُ عَلی مَا تَصِفُونَ).۲
و پیراهن یوسف را آلوده به خونِ دروغ کردند]و نزد پدر آوردند.[یعقوب گفت: بلکه امری]زشت و قبیح[را نفس مکار در نظر شما بسیار زیبا جلوه داده است. در هر صورت صبر جمیل کنم؛ که بر رفع این بلیه که شما اظهار میدارید، بس خداست که مرا یاری تواند کرد.
آیه دیگری، طغیان هوای نفس انسان را آنگاه که زمینه گناه فراهم است بیان کرده، نجات را فقط از آنِ پرهیزکاران میداند:
(وَ رَاوَدَتْهُ الَّتی هُوَ فی بَیتِهَا عَن نَّفْسِهِ وَ غَلَّقَتِ الْأبْوَابَ وَ قَالَتْ هَیتَ لَک قَالَ مَعَاذَ اللهَ إِنَّهُ رَبیِ أحْسَنَ مَثْوَای إِنَّهُ لَا یفْلِحُ الظَّالِمُون).۳
و بانوی خانه، به میل نفس خود با او بنای مراوده گذاشت و]روزی[درها را بست و یوسف را به خود دعوت کرد و اشاره کرد که من برای تو آمادهام. یوسف جواب داد: به خدا پناه میبرم؛ او خدای من است؛ مرا مقامی منزه و نیکو عطا کرده (چگونه خود را به ستم و عصیان آلوده کنم؟!)؛ که هرگز ستمکاران رستگار نمیشوند.