پیشگفتار
رفتارهای انسان را در چند حوزه میتوان دستهبندی کرد. شاید از مهمترین ابعاد رفتاری انسان، رفتار او با خویشتن است. با این بیان، هرگونه رفتاری که مستقیماً با نفْس ارتباط مییابد، رفتار او با خود تلقی میشود. متون فراوانی که از منابع دینی اعم از قرآن و حدیث به یادگار ماندهاند، قابلیت دارند که انسان مؤمن را در مسیر تعامل با نفس خویش از ابهام و تحیّر خارج سازند و رفتار او را نه تنها با نفس خویش، بلکه در تمامی ابعاد به شایستگی کامل ترسیم کنند. با عنایت به اهمیت فراوانِ تعامل انسان با نفس خویش، به نظر میرسد پایه اصلاح رفتارهای انسان در تمام ابعاد، اصلاح رفتار او با نفس خویش است. این معنا را میتوان از برخی متون روایی بهخوبی دریافت کرد؛ زیرا کمال انسان، در گرو معرفت نفس و سپس رفتاری متناسب با شناخت حقیقی خویش است. اگر آدمی، خود را آن گونه که شایسته است بشناسد، رفتارش سامان مییابد و اصلاح میشود.
گرچه منابع اسلامی در موضوع تربیت انسانِ مؤمن و متخلّق به اخلاق الهی، حاوی آموزههای گرانسنگی است و در بُعد تعامل انسان با خود نیز از غنای بسیار برخوردار است، و با وجود اذعان اندیشمندان علم اخلاق به اهمیت والای تعامل انسان با خود و نقش کلیدی آن در اصلاح رفتارهای انسان در تمام ابعاد، امروزه شاهد آن هستیم که متون اخلاقی نشر یافته، بیشتر به «رابطه او با خدا» و «رابطه او با همنوعان» پرداخته است و از «رابطه او با خودش» غفلت شده است تا جایی که بسیاری از علاقهمندان به آموزههای ناب اسلامی، در ذهن خود تصویر روشنی از مفهوم رفتار انسان با خود و یا ابعاد و گستره آن ندارند.