127
رفتار اخلاقی انسان با خود

۵. اگرچه آدمی به رفتار خود آگاه است، آگاهی او به رفتارش به‌ویژه پس از انجام‌دادن آن رفتار از نوع علم حضوری نیست؛ زیرا فقط تصویر رفتارهایی که قبلاً انجام شده و وصف خوبی یا بدی آن رفتارهاست که در ذهن هر فرد باقی می‌ماند. بنابراین علم انسان به رفتارهایش، اگر زمان انجام‌دادن آن رفتارها گذشته باشد، از نوع علم حضوری نیست.

۶. همان‌گونه که علوم حصولی به فراموشی سپرده می‌شود، معرفت حضوری انسان نیز گاه دچار غفلت یا فراموشی می‌شود. «خودفراموشی» و «خدافراموشی»، از مصادیق فراموشی چیزی است که به معرفت فطری و شهودی، معلوم انسان است و در آیاتی از قرآن بدان اشاره شده است.۱

۷. علم انسان به نفس خویش، به آگاهی از نفس خود و نیز رفتارش خلاصه نمی‌شود، بلکه امور دیگری همچون توانمندی جسمی، دوستی و دشمنی، احساسات و عواطف یا برخی دیگر از امور فردی را نیز دربر می‌گیرد.

ﻫ ـ الهام

گفتیم قلب انسان، یکی از مهم‌ترین ابزارهای شناخت است. قلب، قوه مدرکه‌ای است که برای آن ابزارهای شناخت، یعنی گوش و چشم فرض شده است. این ابزار شناخت اگر سالم باشد و اگر قلب آدمی مکدر نشده و زنگار نگرفته باشد، نور معرفت را برگرفته، صاحب آن قلبْ شناخت قلبی و شهودی را ادراک خواهد کرد، والاّ از معرفت شهودی که از طریق قلب حاصل می‌شود، محروم خواهد شد. معرفتی که موتور به‌حرکت‌درآورنده بسیار قوی‌تری از معرفت‌های عقلی و حسی و تجربی دارد. حال اگر قلب به مثابه ابزار شناخت مطرح است، باید دید چه راهی برای بهره‌مندی از شناخت قلبی می‌توان شناسایی کرد. یکی دیگر از مصادیق معرفت شهودی، «الهام» است. بر اساس آنچه در آیات و روایات متعددی که درباره قلب و کارکرد آن در کسب شناخت وارد شده، به‌سادگی می‌توان به این نتیجه رسید که یکی از مصادیق شناخت، استفاده از الهام است. البته همان‌گونه که قبلاً اشاره

1.. ر. ک: اعراف : ۱۷۲: (وَ إِذْ أخَذَ رَبُّک مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیتَهُمْ وَ أشْهَدَهُمْ عَلى‏ أنْفُسِهِمْ أ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى‏).


رفتار اخلاقی انسان با خود
126

از امام علیه السلام درباره «خفقة» و «خفقتین» پرسیدم؟ آن حضرت فرمود: ما أدری ما الخفقة و الخفقتان، إن الله یقول: (بَلِ الْإِنْسانُ عَلی‏ نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ) إن علیا علیه السلام کان یقول: من وجد طعم النوم قائما أو قاعدا، فقد وجب علیه الوضوء.۱

اما گاه به دلیل کدورات و زنگار‌های قلبیِ ناشی از گناه، انسان‌ها از آن غافل می‌شوند یا رفتار خود را علی‌رغم خطا و ناپسند بودن، زیبا می‌بینند. گناه و معصیت، موجب زنگار قلب آدمی شده، آن را متحول می‌کند و قابلیت پذیرش حق را از او می‌گیرد؛ ازاین‌رو خداوند بر قلب این افراد قفل زده، یا به تعبیر دیگر مهر می‌زند. به همین دلیل این افراد قابلیت هدایت را از دست داده، هرگز هدایت نخواهند شد؛ ازاین‌رو اگر هزاران سال هم در دنیا ادامه حیات دهند، هرگز هدایت نخواهند شد و از بین رفتن قابلیت هدایت، دوام عذاب آنان را در قیامت توجیه می‌کند.

بنابر آن‌چه گذشت، شناخت فطری از چند ویژگی ذیل برخوردار است:

۱. شناخت فطری، برای همه افراد به صورت یکسان قرار داده شده و تنها کاری که انسان باید انجام دهد، پیدا کردن آن از راه توجه به ندای درونی فطرت خویش و به‌یادآوری آن است.

۲. در میان انواع شناخت‌هایی که تاکنون بیان کرده‌ایم، راه فطرت، بیش از راه‌های دیگر به خودآگاهی اختصاص دارد. به عبارت دیگر، بیشترین کارکرد فطرت انسان به خودآگاهی و خداآگاهی و توحید اختصاص دارد، اما راه‌های یادشده دیگر در کسب شناخت و معرفت در همه حوزه‌ها به کار می‌آید، که خود‌شناسی نیز یکی از آن موضوعات است.

۳. انسان بر نفس خود بصیر، و نفسش نزد او حاضر است؛ ازاین‌رو علم او بر نفسش از نوع علم حضوری است.

۴. جایگاه شناخت شهودی و از جمله شناخت فطری که در سرشت همه افراد نهاده شده، قلب است. برای اینکه قلب آدمی معرفت شهودی خود را به یاد آورد، به آموزش نیاز ندارد، بلکه رفع موانع لازم است تا معرفت خود را نمایان کند.

1.. الکافی: ج۳ ص۳۷ ح ۱۵.

  • نام منبع :
    رفتار اخلاقی انسان با خود
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1392
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 7175
صفحه از 327
پرینت  ارسال به