فطری بودن این معرفت میگوید:
و اما داستان تکامل نوع انسانی در علم و تمدن در جای خود صحیح است؛ ولیکن نباید مسئله اشهاد را به آن قیاس کرد. تکامل انسان در علوم نظری و اکتسابی است که نتایج و فروعی است که تدریجاً برای انسان حاصل میشود، بهخلاف اشهاد و خودبینی انسان، و اینکه من محتاج به مربی هستم که تربیتم کند؛ زیرا این معنا از مواد علم است، و قبل از نتایج برای انسان حاصل میشود، و از علوم فطری و اولین نقشی است که در نفس منتقش میگردد، و بعد از این انتقاش است که نتایج و فروع متفرع بر آن میشود و چنین علمی معقول نیست که بعد از علوم دیگر برای انسان حاصل شود.۱
این معنا را از کلام نورانی پیامبر خدا صلی الله علیه و اله نیز میتوان استفاده کرد، آنگاه که در تفسیر یکی از آیات قرآن میفرماید: «کل مولود یولد علی الفطرة ـ یعنی علی المعرفة فذلک قوله: وَ لَئِنْ سَألْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأرْضَ لَیقُولُنَّ اللهَ».۲
از کلام امام باقر علیه السلام نیز درباره آیه شریفه (حُنَفاءَ لِلَّهِ غَیرَ مُشْرِکینَ بِهِ)۳ نیز همین معنا قابل برداشت است: «و هی الفطرة التی فطر الله الناس علیها، لا تبدیل لخلق الله و قال: فطرهم الله علی المعرفة».۴ آیتالله مکارم شیرازی نیز این آیه را به معرفت فطری مرتبط میداند و میگوید:
الآیات المذکورة أعلاه، تشیر إلی «التوحید الفطری» و وجود الإیمان فی أعماق روح الإنسان....۵
البته این نوع تبیین از آیه، منحصر به مفسران یادشده نیست و بسیاری دیگر از مفسران، همین دیدگاه را دارند.۶
1.. المیزان فی تفسیر القرآن: ج۸ ص۳۱۰.
2.. البرهان فی تفسیر القرآن: ج۲ ص۶۰۸ ح ۴۰۵۶؛ التوحید: ص۳۳۱ ح۹ .
3.. حج: ۳۱.
4.. البرهان فی تفسیر القرآن: ج۲ ص۶۰۸ ح ۴۰۵۶؛ التوحید: ص۳۳۱ ح۹ .
5.. الأمثل فى تفسیر كتاب الله المنزل: ج۵ ص۲۸۶.
6.. ر. ک: نرمافزار جامع التفاسیر (نور الانوار۳) ذیل آیۀ ۱۷۲ از سورۀ اعراف.