میرود. بنابراین چنین فردی اگر در صدد احیای قلب و درمان بیماری قلبی خود برنیاید، هر روز با سرعتی بیشتر، از حق و حقیقت که در زبان قرآن «صراط مستقیم» خوانده میشود، دورتر خواهد شد و سرانجام، دچار هلاکت ابدی خواهد شد، تا جایی که حقیقت را ادراک نمیکند و باطل را حقیقت میپندارد و آن را به جای معارف درست قلمداد میکند.
ب ـ انواع شناخت شهودی
از آیات و روایات برمیآید که برای معرفت شهودی، انواعی میتوان لحاظ کرد. انواع این شناخت، به طور خلاصه، به شرح ذیل است:
ج ـ خودآگاهی فطری
یکی از مصادیق مهم شناخت خویش، «خودآگاهی شهودی» یا «فطری» است. بر اساس آیات قرآن کریم، اولین شناختی که فرزندان آدم علیه السلام به آن وارسته شدند، «خودآگاهی شهودی» بود. آنان از مسیر این خودآگاهی به «خداآگاهی» دست یافتند و ربوبیت و توحید پروردگار را ادراک کردند: (وَ إِذْ أخَذَ رَبُّک مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیتَهُمْ وَ أشْهَدَهُمْ عَلی أنْفُسِهِمْ أ لَسْتُ بِرَبِّکمْ قالُوا بَلی).۱
در این آیه شریفه، خداوند بیان میکند که سرشت آدمی را بر شناخت نفس خود و سپس بر شناخت مقام ربوبی پروردگار و توحید قرار داده است. زراره میگوید:
از امام باقر درباره آیه (وَ إِذْ أخَذَ رَبُّک مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیتَهُمْ...) پرسیدم. فرمود: ـ أخرج ـ من ظهر آدم ذریته إلی یوم القیامة، فخرجوا کالذر، فعرفهم و أراهم صنعة، و لولا ذلک لم یعرف أحد ربه.۲
علامه طباطبایی درباره تعبیر «اشهدهم علی انفسهم» مینویسد:
جملة (وَ أشْهَدَهُمْ عَلی أنْفُسِهِمْ أ لَسْتُ بِرَبِّکمْ) از یک فعلِ دیگر خداوند، بعد از جدا ساختن ابناء بشر از پدران خبر میدهد، و آن فعل خدا این است که هر فردی را گواه خودش گرفت؛ و اشهاد بر هر چیز، حاضر کردن گواه است در نزد آن، و نشان دادن حقیقت آن است تا گواه، حقیقت آن چیز را