113
رفتار اخلاقی انسان با خود

ادراکات حسی گاه در زمره شناخت تجربی می‌گنجد و گاه از مصادیق شناخت عقلی به‌شمار می‌آید؛ گرچه شاید بتوان گفت آن معرفت خام و ابتدایی که توسط حس به دست می‌آید، در خودشناسی چندان اهمیت ندارد و نقش مهمی در این ‌خصوص ایفا نمی‌کند.

۲. شناخت نقلی

پیش از ادیان آسمانی به طور عام و اسلام به طور خاص، دو منبع معرفتی حسی و عقلی شناخته شده بود؛ اما حضور وحی و منبعیت آن برای کسب معرفت، سبب شد آیات خدا و روایات انبیا و اولیا که به آن‌ها «نقل» گفته می‌شود، به مثابه منبع معرفتی نو در اختیار انسان، به‌ویژه مؤمنان قرار گیرد. متون معرفتی مربوط به نقل را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد: دسته نخست، متون معرفت‌زایی که بر اساس تجربه یا عقل قابل تأیید است یا به اثبات می‌رسد؛ و دسته دوم، متونی که فقط تعبداً پذیرفته می‌شود و دست‌کم تا زمان استفاده از آن متن‌ها، راهی جز تعبد برای پذیرش آن‌ها وجود ندارد. متون دسته نخست را می‌توان در زمره معرفت‌های عقلی و تجربی دانست. اما به نظر می‌رسد تعبیر «معرفت» برای متون دسته دوم، مسامحی است و در این نوع شناخت، اعتقاد به صداقت منبعِ شناخت باعث می‌شود گفته‌های متون دینی تعبداً تصدیق شود. بااین‌حال، نقش معرفت‌زایی متون دینی را نمی‌توان انکار کرد، به‌ویژه آن متونی که به صورت علمی و تجربی در زمان‌های بعد به اثبات رسیده است. به عبارت دیگر، تردیدی نیست در اینکه متون دینی موجب ایجاد نوعی شناخت برای انسان می‌شود؛ اما نوع معرفت حاصل‌شده از متون دینی و کمّ‌وکیف آن، سخن دیگری است که محل بحث و بررسی است. درباره شناخت نقلی توجه به چند نکته سودمند است:

۱. مقصود از نقل از منظر اندیشمندان مسلمان، مجموعه متون دینی است که منشأ حقیقی آن به وحی باز می‌گردد. این مجموعه، هم قرآن و هم روایات معتبر پیامبران خدا به‌ویژه احادیث پیامبر خاتم صلی الله علیه و اله و اهل‌بیت آن حضرت علیه السلام را در بر می‌گیرد. اما درباره قرآن کریم، به این دلیل که وحی مستقیم خداست؛ و درباره


رفتار اخلاقی انسان با خود
112

کارکرد‌های عقل نظری می‌‌دانند. البته با عنایت به اینکه کارکرد عقل عملی نیز شناخت است، بحث درباره عقل نظری و عملی را به جای خود محول می‌کنیم و در اینجا میان این دو قسم از عقل، تفکیکی قایل نمی‌شویم.۱ به ‌هر روی، شناختی که توسط عقل از «خود» برای انسان حاصل می‌شود، «شناخت عقلی» خوانده می‌شود. بنابراین، یکی از کارکردهای اساسی عقل، کشف مجهولات و تحصیل شناخت است؛ شناختی که تولید علم و دانش به‌واسطه آن صورت می‌‌گیرد.۲ راغب اصفهانی در تعریف عقل می‌‌گوید: «عقل به قوه‌ای گفته می‌‌شود که آدمی با آن آماده پذیرفتن علم می‌‌شود، و به علمی هم که انسان با آن قوه به دست می‌‌آورد، عقل گفته می‌‌شود».۳

پس شناختی که با تجزیه و تحلیل عقلی به دست می‌آید، شناخت عقلی خواهد بود. قرآن کریم نیز به شناختی که با عملیات عقلی به دست بیاید، بارها توصیه کرده و آنان را که از این کار غفلت می‌کنند و برای کسب شناخت، به تفکر و تأمل نمی‌پردازند مذمت می‌کند.۴ روایات نیز از عقل به مثابه یکی از مهم‌ترین ابزارهای شناخت یاد می‌کند و آن را قوه‌ای می‌‌داند که آدمی با آن به حکمت و علمِ استوار دست می‌‌یابد؛۵ یا آن را نیرویی معرفی می‌‌کند که تحصیل علم و کسب معارف حقیقی نظری بر عهده آن است.۶ همچنین نه فقط به بهره‌مندی از عقل توصیه می‌کند، بلکه علم را تقویت‌کننده عقل معرفی می‌کند و برای شناخت عقلی، به بهره‌مندی از علم نیز سفارش می‌کند.

گفتنی است گرچه حواس به مثابه نخستین ابزارِ شناخت مطرح است و از معرفت حسی نیز به منزله یکی از انواع شناخت نام می‌برند، حقیقت این است که حواس ما فقط ابزار و کانالی است که داده‌ها را به عقل و قلب منتقل می‌کند. پس

1.. رضا برنجكار، «عقل عملی در آثار ابن‌سینا»، نامۀ مفید، ش ۲۵، ص۲۴۰.

2.. ر. ک: همان: ص۳۶.

3.. المفردات فی غریب القرآن: ص۳۴۱ «العقل یقال للصورة المتهیئة لقبول العلم و یقال للعلم الذی یستفیده الانسان بتلک القوة عقل».

4.. ر. ک: دانشنامۀ عقاید اسلامی: ج۲ص۴۴۲.

5.. «با عقل به بلندا و ستیغ دانش‌ها نایل می‌شوید» (مطالب السؤول: ص۴۹)؛ «عقل، اصل و ریشۀ علم و دعوت‌كننده به فهم است» (غرر الحكم: ح۱۹۵۹).

6.. علی اله بداشتی، «انسان‌شناسی شناخت عقل در پرتو عقل و نقل»، پژوهشهای فلسفی ـ كلامی، سال ششم، ش اول، ص۲۳.

  • نام منبع :
    رفتار اخلاقی انسان با خود
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1392
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 8168
صفحه از 327
پرینت  ارسال به