ادراکات حسی گاه در زمره شناخت تجربی میگنجد و گاه از مصادیق شناخت عقلی بهشمار میآید؛ گرچه شاید بتوان گفت آن معرفت خام و ابتدایی که توسط حس به دست میآید، در خودشناسی چندان اهمیت ندارد و نقش مهمی در این خصوص ایفا نمیکند.
۲. شناخت نقلی
پیش از ادیان آسمانی به طور عام و اسلام به طور خاص، دو منبع معرفتی حسی و عقلی شناخته شده بود؛ اما حضور وحی و منبعیت آن برای کسب معرفت، سبب شد آیات خدا و روایات انبیا و اولیا که به آنها «نقل» گفته میشود، به مثابه منبع معرفتی نو در اختیار انسان، بهویژه مؤمنان قرار گیرد. متون معرفتی مربوط به نقل را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: دسته نخست، متون معرفتزایی که بر اساس تجربه یا عقل قابل تأیید است یا به اثبات میرسد؛ و دسته دوم، متونی که فقط تعبداً پذیرفته میشود و دستکم تا زمان استفاده از آن متنها، راهی جز تعبد برای پذیرش آنها وجود ندارد. متون دسته نخست را میتوان در زمره معرفتهای عقلی و تجربی دانست. اما به نظر میرسد تعبیر «معرفت» برای متون دسته دوم، مسامحی است و در این نوع شناخت، اعتقاد به صداقت منبعِ شناخت باعث میشود گفتههای متون دینی تعبداً تصدیق شود. بااینحال، نقش معرفتزایی متون دینی را نمیتوان انکار کرد، بهویژه آن متونی که به صورت علمی و تجربی در زمانهای بعد به اثبات رسیده است. به عبارت دیگر، تردیدی نیست در اینکه متون دینی موجب ایجاد نوعی شناخت برای انسان میشود؛ اما نوع معرفت حاصلشده از متون دینی و کمّوکیف آن، سخن دیگری است که محل بحث و بررسی است. درباره شناخت نقلی توجه به چند نکته سودمند است:
۱. مقصود از نقل از منظر اندیشمندان مسلمان، مجموعه متون دینی است که منشأ حقیقی آن به وحی باز میگردد. این مجموعه، هم قرآن و هم روایات معتبر پیامبران خدا بهویژه احادیث پیامبر خاتم صلی الله علیه و اله و اهلبیت آن حضرت علیه السلام را در بر میگیرد. اما درباره قرآن کریم، به این دلیل که وحی مستقیم خداست؛ و درباره