67
رفتار اخلاقی انسان با خود

هست و تحقق آن در گرو تلاش و پشتکار افراد خواهد بود. بنابراین همان‌گونه که پیش‌تر بیان شد، رابطه رفتار انسان با اخلاق او به این صورت است که گاه رفتار پدیدآورنده خُلقی ویژه است، و گاه متجلی‌کننده وجود خُلقی خاص.

ب ـ تأثیر باطنیِ رفتار انسان بر وجود خویش

یکی دیگر از اصول آموزه‌های دینی این است که رفتار انسان، افزون بر آثار بیرونی، در ملکات نفسانی و خُلق و خوی صاحبش نیز به مثابه آثار درونی مؤثر خواهد بود. همچنین آثار درونی دیگری در وجود فاعل آن به جای خواهد گذاشت. به عبارت دیگر، افعال و اعمال نیک هر کس، هم می‌‌تواند خُلقیات او را تغییر دهد، و هم می‌تواند در صورت ظاهری و سیرت باطنی او تأثیر آشکار بگذارد. یعنی اگر رفتار بشر، انسانی و اخلاقی باشد، صورت و سیرت او نیز انسانی و زیبا خواهد شد؛ و اگر رفتارش انسانی نباشد، صورت و سیرتش نیز غیرانسانی خواهد شد. بر اساس برخی آیات و روایات، مشاهده تأثیر اعمال بر صورت و سیرت (مشاهده سیرت باطنی) پس از آنکه حجاب‌ها در دنیا از بین برود، برای همگان ممکن خواهد بود؛ گرچه برخی اولیای الهی، در دنیا توانسته‌اند حقیقت افراد را مشاهده کنند.

قرآن در وصف قیامت می‌‌فرماید:

(یوْمَ تَبْیضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ).۱

روزی که چهره‌ها سفیدند و برخی دیگر سیاه‌اند.

یا می‌‌فرماید:

(یعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِیماهُمْ فَیؤْخَذُ بِالنَّواصِی وَ الْأقْدامِ).۲

در آن روز، گناهکاران از روی چهره شناخته می‌‌شوند؛ پس آنگاه از موی پیشانی و از پاهایشان گرفته شود.

ملا محسن فیض کاشانی، در تفسیر صافی درباره این آیه شریفه: (وَ کلَّ إِنسانٍ ألْزَمْناهُ طائِرَهُ فِی عُنُقِهِ وَ نُخْرِجُ لَهُ یوْمَ الْقِیامَةِ کتاباً یلْقاهُ مَنْشُورا)۳ معتقد است کارنامه به‌گردن‌افتاده، کنایه از روح انسان است که از اعمالش متأثر شده، و بر نفس و اعضا

1.. آل عمران: ۱۰۶.

2.. الرحمن: ۴۱

3.. اسرا: ۱۳.


رفتار اخلاقی انسان با خود
66

یعنی آن رفتار را می‌‌توان نیک و پسندیده، یا زشت و ناپسند شمرد. درباره رفتارهایی که نشان‌دهنده خُلق و خوی صاحب رفتار نیست و فقط در شرایط خاص صادر شده و مقطعی بوده است، باید به این نکته توجه کرد که تکرار و ممارست بر این قبیل رفتارها، می‌‌تواند اخلاق صاحب رفتار را متناسب با آن رفتار تغییر ‌دهد و ملکه جدیدی همسو با آن رفتار در ضمیر او پدید آورد. برای مثال، کسی که خوی مدیریتی ندارد و دستور دادن نمی‌داند و خواسته‌هایش را همواره با خواهش و استدعا بیان می‌‌کند، پس از مدتی مدیریت و ریاست، صدور دستور و سخن گفتن از موضع بالا را فرا گرفته، خُلق و خوی نخستینِ خویش را فراموش می‌کند و خوی مدیریتی جای آن را می‌گیرد. ازاین‌رو فارابی معتقد است فضایل و رذایل اخلاقی، با تکرار افعال در گستره زمان پدید می‌‌آید. او بر این باور است که فضایل و رذایل اخلاقی فطری نیست، اما ممکن است ایجاد و تحصیل ملکات برای افراد گوناگون یکسان نباشد و برای برخی دشوار و برای برخی دیگر آسان باشد.۱

ملا محمدمهدی فاضل نراقی، معتقد است نفس در بدو تولد، خالی از ملکات نفسانی و همچون لوحی سفید است و انسان در طول حیات خود ملکات را برای آن می‌‌سازد؛ اما ساختن و ایجاد ملکه، در گرو انجام‌دادن فعل و تکرار آن است و بدون تکرار، ملکه‌ای ایجاد نخواهد شد. او دراین‌خصوص می‌‌گوید:

بدان که هر نفسی در مبادی آفرینش و اوان طفولیت، از جمیع صفات و ملکات خالی است؛ مانند صفحه‌ای که ساده از نقش و صورت باشد و حصول ملکات و تحقق صفات به واسطه تکرار اعمال و افعالِ مقتضیه آن‌هاست و هر عملی یک مرتبه سر زد، اثری از آن در دل حاصل و در مرتبه دوم، آن اثر بیشتر می‏شود تا بعد از تکرار عمل، اثر مستحکم و ثابت می‏گردد و ملکه راسخه می‏شود.۲

با این مستندات، به نظر می‌‌رسد جای هیچ‌گونه تردیدی نمی‌ماند که انسان می‌تواند با کوشش، خُلق و خویی در خود پدید آورد یا آن را تغییر دهد. پس طبیعت آدمی ثابت نیست و امکان ایجاد ملکات جدید یا تغییر ملکات و عادات

1.. ر. ک: دائرة المعارف بزرگ اسلامی: ج۷ ص۲۱۰ به نقل از: الفصوص.

2.. معراج السعادة: ص۲۲.

  • نام منبع :
    رفتار اخلاقی انسان با خود
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1392
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 8445
صفحه از 327
پرینت  ارسال به