امت است! ای شیخ، خدای عزّوجلّ بندگان را مکلف ساخت تا به اختیار خود عمل کنند و آنان را نهی فرمود تا خود باز ایستند و بر کار اندک، پاداش بسیار دهد. پس همانند شکستخوردگان نافرمانی نشده و ناخواسته اطاعت نگردیده است. «او آسمانها و زمین و موجودات میان آن دو را به باطل نیافریده؛ که این گمان کسانی است که کافر شدند؛ پس وای بر کسانی که کافر شدند از عذاب آتش».۱
علامه عسکری در شرح این حدیث و احادیث مشابهی که در تبیین قضا و قدر الهی از معصومان علیهم السّلام وارد شده، لطف و امداد خدا به بندگان در جهت افاضه وجود و سلامت جسمی و توان فکری را از جمله قضا و قدر الهی میداند و آن را در رفتار و گفتار انسانها سرنوشتساز و حیاتی میداند و چنین میگوید:
راستی اگر امداد الهی نبود و بندگان خدا توان جسمی و فکری خویش و امکانات آماده و مسخّر این عالم را از خدای سبحان نداشتند، نه فرد مؤمنِ رهیافته میتوانست عمل صالح و شایسته انجام دهد، و نه کافر گمراه توان اقدام زیانبارِ فاسد را داشت. راستی اگر خداوند یک لحظه عطای خود را از انسان سلب کند، حتی اگر جزء کوچکی از آن باشد: بینایی، سلامت، عقل، و اندیشه و... چه میتواند بکند؟ بنابراین انسان هرچه میکند، به اختیار خود و به وسیله ابزاری است که خداوند به او بخشیده است. پس، انسان در انتخابْ مختار، و در اکتسابْ وامدار است. آری انسان در این عالم خودکار محض نیست، همانگونه که مجبور صرف نیست. نه همه کارها به او واگذار شده، و نه بر انجام کاری مجبور است، بلکه امری است میان دو امر، و این همان مشیت خدا و سنت و قانون او درباره افعال بندگان است. (وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللهِ تَبْدِيلاً) و هرگز در سنت خدا تغییر و تبدیلی نیابی.۲
بنابراین انسان در انجام دادن اعمال و رفتارش آزاد است، اما این به معنای تفویض امور به او نیست. او در پناه حمایت و لطف خدا و در شرایطی که بهنوعی برای او محدودیتآفرین است انتخاب میکند و انجام میدهد؛ پس واگذارشده به