خوی او را میسازد.
البته باید توجه داشت که اگرچه شاکله، نقش مهمی در نوع رفتار و ایجاد خُلق و خوی انسان ایفا میکند، هرگز اختیار فرد را از او نمیگیرد و او را به انجام دادن رفتار یا تلبس به اخلاقی خاص مجبور نمیکند. علامه طباطبایی دراینباره مینویسد:
و با همه اینها، دعوت و خواهش و تقاضای هیچیک از این مزاجها که باعث ملکات و یا اعمالی مناسب خویش است، از حد اقتضاء تجاوز نمیکند؛ به این معنا که خلق و خوی هر کسی هیچوقت او را مجبور به انجام کارهای مناسب با خود نمیکند، و اثرش به آن حد نیست که ترک آن کارها را محال سازد، و در نتیجه، عمل از اختیاری بودن بیرون شده و جبری بشود. خلاصه اینکه شخص عصبانی، در عین اینکه عصبانی و دچار فوران خشم شده، باز هم میتواند از انتقام صرفنظر کند؛ و شخص شکمباره باز نسبت به فعل و ترک عمل مناسب با خلقش اختیار دارد، و چنان نیست که شخص شهوتران، در آنچه که به مقتضای دعوتِ شهوتش میکند مجبور باشد، هر چند که ترک عمل مناسب با اخلاق و انجام خلاف آن دشوار و در پارهای موارد در غایت دشواری است.۱
شکل ذیل، تأثیر و تأثر شاکله در هریک از اخلاق و رفتار را نشان میدهد.