و حال آنکه گفتیم عمل خارجی، مجسمه صفات درونی است و بهقول معروف، ظاهرْ عنوان باطن و صورتْ دلیل بر معناست.۱
وی برای ادعای خود مبنی بر اینکه شاکله به مفهوم طینت است، افزون بر استناد به آیه ۲۲ از سوره فاطر و آیه ۲۶ از سوره نور، با استناد به قول حکما از جمله ملاصدرا، لزوم وجود سنخیت میان فعل و فاعل را مطرح کرده و معتقد است که میان فعل و فاعل، تناسب و سنخیت است؛ بنابراین افعال انسانها متناسب با طینت و سرشت آنان است و مفهوم آیه ناظر به این معناست. اما به نظر میرسد که اولاً نیتی که در برخی روایات به آن اشاره شده، به معنای نیت عملی خاص که انسان برای انجام دادن آن در ذهن قصد میکند نیست. این نیت، در واقع به معنای طینت است. توجه به معنای روایت ذیل، این معنا را بهخوبی آشکار میکند. یکی از روایاتی که اندیشمندانی چون فیض کاشانی، برای اثبات معنای نیت برای واژه «شاکله» به آن استناد کردهاند، روایت ذیل است:
إنّما خلّد أهل النار فی النّار لأنّ نیاتهم کانت فی الدنیا أن لو خلّدوا فیها أن یعصُوا اللهَ أبداً و إنّما خلّد أهل الجنّة فی الجنّة لأنّ نیاتهم کانت فی الدنیا أن لو بقوا فیها أن یطیعوا اللهَ أبداً فبالنیات خلّد هؤلاءِ و هؤلاءِ ثمّ تلا قُلْ کلٌّ یعْمَلُ عَلی شاکلَتِهِ.۲
نگارنده بر این باور است که واژه «نیت» در این حدیث شریف، به معنای طینت و حقیقتِ درون است. توضیح آنکه اگر مقصود از نیت، قصد انجامدادن عمل خاص در ذهن باشد، آیا بهراستی نیت همه کفار این بوده است که اگر تا ابد در دنیا باشند معصیت کنند، یا اینکه طینتشان اینگونه بوده است؟ اگر بگوییم نیتشان این بوده، آیا میتوان گفت که همه کفار چنین نیتی داشتهاند؟! پس اگر بگوییم فقط عدهای از کفار این نیت را در سر داشتهاند، آیا در آن صورت نباید خلود در عذاب را مطابق آنچه در روایت آمده، فقط به آن دسته از کافرانی که چنین نیتی داشتهاند اختصاص داد؟ پس اگر این تعبیر را پذیرفتیم، تکلیف عمومیت روایت چه میشود؟ بنابراین به نظر میرسد تبیین درست، آن است که نیت در حدیث شریف را به معنای طینت و