فکر اوئیم؛ چون در این مراتب نزولی، وقتی که قرآن از افراد بیخبر سخن میگوید میفرماید اینها که از حیات انسانی تنزل کردهاند، در حد حیات حیوانیاند.۱
بر این اساس، برای خود میتوان مراتب و درجاتی در نظر گرفت. گاه از «خود»، وجود حقیقی او، و برترین مرتبه وجودیاش را که وجود روحانی و معنوی اوست اراده میکنیم؛ گاه با تعبیر «خود»، فقط وجود جسمانی و جنبههای حیوانیاش را در نظر میگیریم. آشکار است که مرتبه وجودی جسم آدمی و ابعاد نباتی و حیوانی او، پایینتر از مرتبه وجودی حقیقت آدمی است که بُعد معنوی و روحانی او را شامل میشود. البته ما منکر اهمیت بُعد نازله وجود خود نیستیم؛ بنابراین بر این باوریم که در کنار بُعد روحانی خویش، باید به بُعد جسمانی نیز توجه کرد و برای رسیدن به سعادت و کمال حقیقی و معنوی، رعایت مصالح جسمانی نیز ضروری است. در ادامه، به ضرورت توجه به جسم برای رسیدن به کمال روح اشاره خواهیم کرد.
ﻫ ـ نفس
با توجه به لزوم تتبع در متون دینی، لازم است واژه «نفس» نیز که همان تعریبشده «خود» است، از نظر لغوی و اصطلاحی بررسی شود.
۱. نفس در لغت
واژه «نفس»، مشترک لفظی و دارای معانی متعدد است. از جمله معانی برشمردهشده برای این واژه میتوان به «خون»، «تن» یا «کالبد و جسد انسان»، «ذات»، «حقیقت هر شیء»، «روح و روان»۲ و «ذهن و فکر» اشاره کرد.۳
با تأمل در معانی برشمردهشده برای نفس، بهخوبی هویداست که در بیشتر جاها، از به کاربردن نفس، یا جسم مادی، یا روح یا حقیقت انسان که مرکب از این دوست، قصد شده است. برای مثال ذکر معناهای «خون»، «تن» و «کالبد»، به خود