247
رفتار اخلاقی انسان با خود

بوده است و هر انسان برای رسیدن به درجات بالاتر کمالی، همواره به این غرایز و گرایش‌ها نیازمند است. اگر انسان را موجودی مرکب از روح و جسم، و برخوردار از عقل و نفس بدانیم، در آن صورت تصدیق خواهیم کرد که نیاز انسان به غرایز و تمایلات، برای هدف متعالی آفرینش ضروری است. البته همه گرایش‌ها و تمایلات آدمی در غرایز و امیال نفسانی خلاصه نمی‌شود همانگونه که در فصل پنجم گذشت او در ضمیر خویش تمایلات دیگری چون خداجویی، میل به عبودیت و بندگی، میل به جاودانگی و بقا و علاقه به ارزش‌های انسانی و اخلاقی را نیز احساس می‌کند. بنابراین آدمی با تأمل و خودآگاهی بیشتر، به‌خوبی خواهد دانست که هدف از زندگی انسان بر زمین، فقط اشباع غرایز و هواهای نفسانی نیست و باید برای نیل به تعالی انسانی خویش، در جهت تدبیر همه تمایلات گام برداشت و به هریک از آن‌ها به قدر ضرورت و نیاز توجه کرد. انسان برای سعادتمندی خویش هرگز نمی‌تواند و نباید تک‌بعدی باشد و فقط به اشباع برخی تمایلاتش فکر کند و از امور دیگر غافل شود. اگر در ضمیر انسان انواع تمایلات، غرایز و قوای گوناگون قرار داده شده است، به این معناست که به همه آن امور در تعالی و کمال نیاز دارد و باید از هریک از آن‌ها در وقت خود و به اندازه‌ای که با هدف نخستین آفرینش او در تعارض نباشد، بهره‌برداری کند. این قانون و قاعده‌ای است که در بسیاری از ساخته‌های بشر نیز از آن تبعیت می‌شود و در ساختمان اغلب اشیای دست‌ساز بشری نیز، به تناسب هدفی که برای کارآمدی آن دستگاه لازم بوده، امکانات لازم قرار داده شده است. پس کسانی که از آن دستگاه استفاده می‌کنند، باید در مرحله نخست، از آن ابزار شناخت لازم را به دست آورند و سپس متناسب با هدفی که برای آن ایجاد شده، خردمندانه از آن بهره‌برداری کنند.

از آنچه بیان شد، آشکار است که مقصود از «نفس» در بحث «کنترل نفس» همان چیزی است که انسان را به سوی لذت‌های مادی و جسمانی می‌کشاند و در متون دینی از آن به «نفس اماره» تعبیر شده است. اگر این تمایلات و گرایش‌های متعدد در وجود انسان را، رهبری به نام «عقل» تدبیر کرد و از همه آن‌ها به اندازه نیاز و ضرورت و بر اساس دستورالعمل الهی که در احکام شرع مقدس تبیین شده است بهره‌برداری شد، نفس اماره تحت کنترل درآمده و عقل بر نفس سلطه یافته است. در


رفتار اخلاقی انسان با خود
246

آن رفتار متفاوت است. در این کتاب، تاکنون درپی برشمردن مهم‌ترین رفتارهای اخلاقی انسان با خود و تبیین وجه اخلاقی بودن آن بوده‌ایم و لذا بیان چگونگی آن را به فرصتی دیگر موکول می‌کنیم.

اصلاح رفتار اخلاقی به منظور تربیت نفس است و شناخت نفس به منزله مهم‌ترین رفتار اخلاقی با خود، مقدمه‌ای برای رفتارهای دیگر نیز به شمار می‌رود؛ اما بدین معنا نیست که باید شناخت نفس به طور کامل تحقق یابد تا پس از آن وارد مرحله بعد، یعنی تربیت نفس شویم. بی‌تردید هر اندازه در تربیت نفس خود بیشتر جلو رویم، بر درجه شناخت از نفس خود نیز افزوده می‌شود. اما برای اقدام در جهت تربیت خویشتن، شناخت اولیه لازم است و بدون این شناخت، انسان‌ها در مسیر تربیت خود گام نمی‌گذارند، یا برای این منظور مسیر درستی انتخاب نمی‌کنند. پس از حصول «شناخت خود»، و «تلقی صحیح از خود به عنوان رفتارهای اخلاقی اولیه»، «تربیت خویشتن» رفتار اخلاقی دیگری است که انسان خردمند به آن اهتمام خواهد ورزید.

بنابراین در اینکه انسان، نیازمند تربیت صحیح است تردیدی نیست و لزوم و اهمیت آن چنان است که یکی از رشته‌های مهم علوم انسانی، رشته علوم تربیتی است. البته در علوم تربیتی، بیشتر به تربیت دیگران پرداخته می‌شود و به موضوع «تربیت خود» کمتر توجه جدی می‌شود؛ اما در علم اخلاق، به تربیت نفس اهتمام ویژه‌ای می‌شود. در آموزه‌های اخلاقیِ دین، برای تربیت خویشتن دستورالعمل‌های مهمی توصیه شده است که در اینجا به‌تفصیل به بیان مهم‌ترینِ آن‌ها خواهیم پرداخت. به این ترتیب اگر تربیت خود را یکی از برترین رفتارهای نیک انسان در رابطه با خود بدانیم، برای تربیت خویش با استفاده از آموزه‌های اخلاقی اسلام، انجام‌دادن اقدامات ذیل اجتناب‌ناپذیر خواهد بود:

کنترل نفس

خداوند در وجود انسان، غرائز و امیال گوناگون قرار داده است؛ غرائز و امیالی که همه آن‌ها برای ادامه حیات او ضرورت داشته، در وقت مناسب، کارآمد است. از جمله این تمایلات می‌توان به «خشم»، «محبت به خود»، «دوستی مال و زندگی مادی» و «شهوت جنسی» اشاره کرد. این امیال و غرایز به منظور نیل به هدف تکاملی

  • نام منبع :
    رفتار اخلاقی انسان با خود
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1392
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 7383
صفحه از 327
پرینت  ارسال به