البته همانگونه که گذشت، توکل بهتنهایی هرگز سودمند نیست. نقش توکل، تعدیلکردن تصور و رفتار انسان است؛ یعنی از یک سو باید در کنار اهتمام جدی خودِ فرد برای رسیدن به هدفش باشد و مانع حرکت و تلاش او نشود؛ آنگونه که از پیامبر صلی الله علیه و اله و امیرالمؤمنین علیه السلام نقل شده است که توکل بدون تلاش، سربار شدن بر جامعه۱ و مفتخوری۲ است؛ و از سوی دیگر به مفهوم نداشتن اعتماد مطلق به نفس خویش و مغرور شدن به توان جسمی، تجربه و دانش خویش است؛ چرا که این نوع اعتماد بر خویشتن نیز نگاه استقلالی به خود و فراموش کردن دست قدرت خداوند است که هرگز پسندیده پروردگار نیست. لذا از علی علیه السلام روایت شده است که فرمود:
ایاک و الثقة بنفسک فإنّ ذالک من اکبر مصائد الشیطان.۳
از اعتماد به نفس خویش بپرهیز؛ زیرا آن از بزرگترین دامهای شیطان است.
نتیجه آنکه اگر انسان به توان خویش اعتماد میکند، آن توان را خداداد میداند و یگانه مؤثر در جهان را ذات مقدس پروردگار میداند. البته تأثیر اراده الهی از پنجره تلاش انسان افاضه میشود.
۵. قناعت
از دیگر عوامل عزت نفس، قناعت است. قناعت نیز همچون موارد پیشین، مانع نیازمندی انسان به همنوعان میشود و خودتوانمندی یا عزت نفس آدمی را تقویت کرده، موجب دوام و استمرار آن میشود. در مقابل، مصرفگرایی و زیادهروی در استفاده از نعمتهای خدا، موجب زوال زودرس نعمتها و نیازمندیِ آدمی میشود. و این نیازمندی، با عزت نفس انسان سازگاری ندارد. بنابراین قناعت، بینیازی را استمرار خواهد بخشید. امام علی علیه السلام نیز آشکارا بر این موضوع تأکید کرده، میفرماید:
طلبت الغنی فما وجدت الا بالقناعة علیکم بالقناعة تستغنوا.۴
توانگری را جستجو کردم، آن را جز در قناعت نیافتم؛ پس قانع باشید تا