دستیابی به سعادت، رفتار نادرستی در پیش گیرد.
نتیجه آنکه کمالخواهی و لذتطلبی، از ویژگیهای همه انسانهاست. این دو در زیباییدوستی، جاودانگیطلبی، حقیقتجویی، آزادیخواهی و عزت نفسطلبی، و در یک کلمه در مطالبه سعادت پایدار، نمایان میشود. اما ازآنجاکه کمال مطلق و در پی آن، سعادت پایدار سرآمد همه تمایلات فطری بشر است، اگر به علم تفصیلی آن را بشناسد و بداند که چگونه به دست میآید، همه تمایلاتش را برای رسیدن به این مقصود نهایی یا هدف غایی، تنظیم میکند. اما مشکل اکثر قریب به اتفاق انسانها این است که کمال مطلق و سعادت حقیقی خویش را نمیشناسند؛ یا میشناسند، اما نمیدانند چگونه باید آن را به دست آورند. نادانی به این موضوع یا گمان نادرست دراینخصوص، باعث شده است عملکرد آنان نیز متفاوت باشد و هر کس به سوی سرابی روانه شود. در این میان تعداد اندکی که دیندار باشند و وحی را منبع اصلی برای یافتن راه سعادت خویش انتخاب و به آن اعتماد کنند و بر طبق آموزههای آن رفتار کنند، سعادتیافتگانِ واقعی خواهند بود.
ک ـ برخوردار از قوّتها و ضعفها
یکی از ویژگیهای انسانها این است که هر کدام از آنها از نقاط قوت و ضعف برخوردار است و انسان کامل را فقط میتوان در وجود اولیای الهی، پیامبران و امامان جستجو کرد. بنا بر این نباید وجود ضعف و نقص آدمی را ناامید ساخته و نشاط و تلاش را از او سلب کند....
آگاهی انسان از قّوتها و ضعفهایش، در اصطلاح علم روانشناسی «خویشتنپذیری مطلوب» نامیده شده است.۱ خویشتنپذیری مطلوب از دیدگاه نظریهپردازان کمال، عبارت است از: ادراک درست خویشتن، که طبعاً شامل ضعفها نیز میشود. همانگونه که نظریهپردازان کمال میگویند، «خویشتنپذیری» بدان معنا نیست که اینگونه افراد هرگز تغییر نمیکنند؛ برعکس، آنها در مقایسه با بسیاری از افراد دیگر در برابر تغییر گشودهتر عمل میکنند؛ زیرا نواقص و معایب خود را بهدرستی تشخیص دادهاند و در عین حال آنقدر خود را باارزش میدانند که تغییر