به عزت و جلالم سوگند، مخلوقی را نیافریدم که دوستداشتنیتر از تو نزد من باشد؛ و کامل نمیکنم تو را مگر با کسی که دوستش دارم. پس همانا به خاطر تو فرمان میدهم و به خاطر تو نهی میکنم و به خاطر تو عقوبت میکنم و به خاطر تو پاداش میدهم.
همچنین فرمود:
خلقتک خلقا عظیما وکرمتک علی جمیع خلقی.۱
تو را مخلوقی بزرگ آفریدم و بیش از همه مخلوقاتم گرامی داشتم.
اکنون این پرسش ممکن است به اذهان خطور کند که چرا وجود عقل تاایناندازه کانون عنایت خداوند قرار بوده و او را بر هر مخلوقی برتری داده است؟ شاید تاکنون پاسخ این پرسش به صورت ضمنی بیان شده است، اما در این روایات تصریح شده که انقیاد عقل در برابر فرمانهای خالقش و اطاعت او از ربالارباب، موجب کسب چنین مقامی برای عقل شده است. در زبان تمثیلِ حدیث پیشین، بهخوبی بیان شده است که عقل بدون پرسش از خداوند و بدون استکبار و اعتراض، از فرمان خدا اطاعت کرد و این اطاعت مرتبه او را نزد پروردگارش متعالی کرد. در ادامه حدیث اخیر، آفرینش جهل و نادانی، وارد شده است که امتناع او از دستور خداوند و استکبارش از فرمانبرداری خالق یکتا موجب شد در درگاه خداوند مبغوض باشد و هدف لعن خداوند قرار گیرد.۲ بنابراین به نظر میرسد راز گرامی بودن عقل و به تبع آن، انسان عاقل نزد پروردگار متعال، توانمندی او در تمیز عمل نیک و پسندیده از عمل زشت و ناپسند (عقل نظری) و اراده انجام دادن آنچه آن را درک کرده (عقل عملی) بوده است.۳ بدیهی است ویژگی چنین موجودی، تبعیت از فرمان خالق هستیبخش و ولینعمت خود و عبودیت و بندگی در برابر او خواهد بود.
• رابطه عقل با اخلاق
درباره عقل، اقسام، درجات، مراتب و کارکردهای آن و نیز آثار تبعیت و نافرمانی از دستورهای عقل و بسیاری مباحث مرتبط دیگر سخن بسیار است و اندیشمندان